عرضه داشت : اى پدر گرام چرا كلمه استرجاع فرمودى؟ ! هرگز خدا بدى را متوجه شما نفرمايد .
امام عليه السّلام فرمودند : فرزندم، هماكنون چرتى مرا عارض شد در عالم رؤيا ديدم سوارى مىگويد :
اين گروه سير و حركت مىكنند در حالى كه مرگ و اجل آنها را شتابان مىبرد و چه خوش گفته شاعر :
افدى الذين غدت تسرى ركائبهم
و الموت خلفهم يسرى على الاثر
ما ابرقت فى الوغى يوما سيوفهم
الّا وفاض سحاب الهام بالمطر
ثاروا و لو لا قضاء اللّه يمسكهم
لم يتركوا لبنى سفيان من اثر
ديگرى گفته :
رهط حجازيّون بين رحالهم
تسرى المنايا انجدوا او اتّهموا
دمستانى مىگويد :
بينما السبط باهلية مجدا بالمسير
و اذا الهاتف ينعاهم و يدعو و يشير
انّ قدّام مطاياهم مناياهم تسير
ساعة اذوقف المهر الذى تحت الحسين
حضرت على اكبر عرضه داشت : اى پدر مگر ما برحق نيستيم؟
امام عليه السّلام فرمودند : چرا فرزندم قسم به آن كسى كه بازگشت همه بسوى او است ما برحقّيم .
على اكبر عرض نمود : پس با اين وصف از مرگ هراسى نداريم .
حضرت فرمودند : پسرم خدا به تو جزاى خير دهد .
ابو مخنف مىگويد : پس از آنكه امام عليه السّلام در ثعلبيه فرود آمدند مردى نصرانى با مادرش محضر حضرت مشرّف شده و هردو سلام آوردند .
صاحب معالى السبطين مىنويسد : گويا اين مرد همان وهب بن عبد اللّه بن حباب كلبى باشد .