حدّ ارادت و اخلاص دارند ولى از ما فى الضمير خود خبر مىدهم كه منافق
نيستم آنچه در زبان دارم با دلم موافقت دارد .
شعر
بر آنم كه چون خاك پاى تو باشم
تو شاه من و من گداى تو باشم
بهرجا روى در پى صيد دلها
چو نقش قدم در قفاى تو باشم
با اين شمشير خونريز آنقدر از اعداء و دشمنانت بكشم و در خون بكشم تا
خدا را ملاقات كنم .
سپس حبيب بن مظاهر از جا برخاست و رو كرد به عابس و فرمود :
اى برادر تو حق گفتار اداء
كردى خدا ترا رحمت كند انا و اللّه على مثل ذلك من كه حبيب بن مظاهرم به ذات پاك ايزد يكتا بهمين منوال عمل خواهم نمود .
بهرصورت اهل كوفه دسته دسته مىآمدند و با جناب مسلم بيعت نموده و اظهار
متابعت مىكردند و چون برمىگشتند
هركس به فراخور حال و به حسب رتبه و مقام خود هدايا و تحفههائى كوچك و بزرگ محضر آن
حضرت مىفرستاد و آن جناب اصلا قبول نمىنمود و از نان احدى تناول نمىفرمود بلكه از
مال خويش گذران مىكرد .
كلام مرحوم صدر الدين قزوينى در كتاب رياض القدس در توصيف حضرت مسلم بن
عقيل سلام اللّه عليه
مرحوم صدر الدين قزوينى عطّر اللّه مرقده در كتاب رياض القدس كه كتابى
است بسيار نورانى در تعريف و توصيف جناب مسلم بن عقيل سلام اللّه عليه چنين مىنويسد .
حكماء گويند رسول پادشاه زبان پادشاه است
هركه خواهد عنوان ضمير و ترجمان دل كسى را بداند از گفتار و
كردار فرستاده او معلوم كند لهذا در باب