دو مرتبه به جهت وداع و خداحافظى آمد و خود را برقدمهاى مبارك امام انداخت
و از روى حسرت پاى مباركش
را بوسيد همان طورى كه جبرئيل عليه السّلام پاى آن
سرور را بوسيد و دست آن سرور را بوسيد چنانچه پيامبر خدا
صلّى اللّه عليه و آله و فاطمه زهراء عليها السّلام آن را بوسه و گريان عرض كرد :
آقا جان به موجب فرموده خود اين وداع باز پسين است
معذورم دار مىخواهم توشه كامل از جمال مهر مثالت بردارم .
وداعت مىكنم جانا وداع آخرين اى دل
ز كويت مىروم وز غصّه دارم قصّه مشكل
ندارم طاقت غربت، ندارم تاب مهجورى
عجب دردى است بىدرمان عجب كارى است بىحاصل
بود حاصل مراد من گرت بينم ولى ديدن
چسان آيد ز مهجورى به خون آغشته زير گل
امام عليه السّلام به گريه درآمد،
مسلم را نوازش بسيار فرمود و دربارهاش دعاء خير نمود، مسلم از محضر مبارك امام عليه
السّلام مرخص شد و آستانه را بوسيد با چشم گريان پا به
حلقه ركاب نمود و بطرف مدينه و از آنجا به جانب كوفه رهسپار گرديد، شهزادگان
و جوانان آل عقيل از مشايعت و بدرقه مسلم برگشته و ديگر آن جناب را نديدند و مسلم نيز
آنها را نديد .
رفتن حضرت مسلم بن عقيل عليه السّلام به كوفه از طريق مدينه منوّره
چون جناب
مسلم بن عقيل سلام اللّه عليه از حضرت ابا عبد اللّه عليه السّلام رخصت