نام کتاب : مناظره هاى معصومان نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 49
نيامديد مگر اين كه به تقدير الهى بوده است.
مرد سالخورده: اكنون كه چنين است پس من كارى نكرده ام و اجر و مزدى ندارم، چون عمل من برون از اختيار من بوده است و اين قضا و قدر است كه مرا برده و باز آورده است.
اميرمؤمنان(عليه السلام): شگفتا! شايد گمان كرده اى كه قضاى قطعى و قدر حتمى بوده است.
مرد سالخورده: چگونه مى تواند چنين نباشد در حالى كه قضا و قدر ما را به مقصد سوق داده و دوباره به وسيله تقدير الهى بازگشتيم و مسلّماً جايى كه نيروى غيبى ما را ببرد و بياورد، اجرى براى ما مقرر نخواهد بود.
اميرمؤمنان(عليه السلام): اگر آنچه مى گويى درست و استوار باشد، پاداش و كيفر، از ميان مى رود و تشويق و تهديد، بى معنى مى شود. خداى بزرگ با دادن اختيار به بندگان خويش، آنها را از كارهاى زشت باز داشته است و به كارهاى نيك فرمان داده، و كارى سخت از آنها نخواسته است، و در برابر كار اندك بسيار پاداش داده است و تا حال كسى او را از روى ناتوانى نافرمانى نكرده است و نيز كسى از روى ناچارى و برون از اختيار از او فرمان نبرده است. او پيامبران را براى بازى نفرستاده و كتابهاى آسمانى را بيهوده فرود نياورده است و آسمان و زمين و آنچه كه در آنهاست را از روى پوچ گرايى نيافريده است. اين گمان افراد بى دين است. واى بر كافران از آتش دوزخ![1]
مرد سالخورده: از بيان حضرت اظهار رضايت نمود و اشعارى در