نام کتاب : مناظره هاى معصومان نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 47
و آنچه نبايد بشود شد، و اين كارها از جانب خدا مقدر شده است.[1]
هر چه زمان پيش مى رفت مسأله قضا و قدر، عمق بيشترى پيدا مى كرد و جزء ضروريات دين اسلام شمرده مى شد، حتى در رساله هاى كوچك كه احمد بن حنبل و شيخ طحاوى نوشته اند، قضا و قدر جزء اصول دين به شمار رفته است مثلاً احمد چنين مى نويسد: خدا درباره بندگانش فرمان داده و از آن تجاوز نمى توانند بكنند، آنان به سوى آن تقديرى كه براى آن آفريده شده اند روانه هستند، سپس مى گويد: زنا و دزدى و ميخوارگى و كشتن و خوردن مال مردم و همه گناهان با تقدير الهى صورت مى گيرد و هيچ كس در اين مورد حجتى در برابر خدا ندارد، بلكه حجت، از آن اوست.[2]
در چنين گير ودار، و طوفان پيامدهاى مسأله قضا و قدر، امير مؤمنان، قد برافراشت و در عين تأييد اعتقاد به قضا و قدر هر نوع پيامد بد را از آن برطرف كرد، اما با بيان هاى گوناگون.
1. نهى از انديشيدن در قضا و قدر
اميرمؤمنان درباره قضا و قدر در حد توان پرسشگران به حوار و مناظره مى پرداخت تا استعداد طرف را نسجنيده لب به سخن نمى گشود، مثلاً در موردى طرف تصور مى كرد كه اعتقاد به قضا و قدر با عدل الهى و اختيار انسان سازگار نيست و اين مطلب را با آن حضرت در ميان مى نهاد.
[1] ابن سعد، طبقات، ج5، ص 148، چاپ بيروت.
[2] احمد بن حنبل، السنة، ص 444; محمد بن ابى يعلى، طبقات الحنابلة، ج1، ص25، چاپ دارالمعرفة، بيروت.
نام کتاب : مناظره هاى معصومان نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 47