نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 209
[گواهى هشتاد نفر از صحابه بر امامت على ع]
(* مصدر روايت: سليم.
* راوى: ابان از سليم.
* زمان: سالهاى خلافت عمر.
* مكان: مدينه؛ خانه ابو ذر.
* موضوع: مبانى امامت على عليه السّلام.
* مبانى امامت على و آل عليهم السّلام؛ گواهى و حضور هشتاد نفر از
نخبگان و برجستهگان اصحاب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم در امامت امير
مؤمنان عليه السّلام.
* اعتراف اصحاب به كودتا و فلج انديشه مسلمانان.)
متن:
ابان گويد كه سليم گفت: در دوره خلافت عمر، من شاهد بودم كه ابو ذر
بيمار شد و عمر به قصد عيادتش بر او وارد شد كه امير مؤمنان عليه السّلام و سلمان
و مقداد هم بر بالين وى نشسته بودند و ابو ذر داشت به على عليه السّلام وصيت
مىكرد و حضرتش مىنوشت و گواهى مىكرد. وقتى عمر بيرون آمد مردى از بستگان ابو
ذر، از پسر عموهايش از قبيله غفّار، گفت: چرا به امير المؤمنين عمر وصيت نكردى؟
ابو ذر گفت: چرا، به امير المؤمنين حقيقى وصيت كردم! رسول خدا صلّى اللَّه عليه و
اله و سلّم ما را فرمود، و ما چهل مرد از عرب و چهل مرد از عجم بوديم، كه بر على
عليه السّلام به عنوان امير مؤمنان سلام رسمى دهيم. در ميان ما همين فردى كه تو او
را امير مؤمنان ناميدى، حضور داشت، هيچ يك از عرب و عجم در اين مورد از رسول خدا
صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم چيزى نپرسيد مگر همين فرد و رفيقش كه او را جانشين
خود ساخته، اين دو گفتند: «آيا اين، حقى از سوى خدا و رسولش است»؟ رسول خدا خشمگين شد و فرمود: «آرى! حقى از خدا و رسولش،
خداى مرا به اين مهم فرمان داد و من شما را به آن دستور دادم».
سليم گفت: گفتم: اى ابو الحسن! و تو اى سلمان و مقداد! شما هم همين
را مىگوئيد كه ابو ذر گفت؟ گفتند: آرى! راست گفت. گفتم: چهار شاهد عادل! ولى اگر
حتى يك نفرتان مىگفتيد در راست بودنش ترديدى نداشتم، ولى شما چهار نفر گواهى
داديد و اين برايم فوق العاده است.
گفتم: آيا مىتوانيد آن هشتاد نفر عرب و عجم را نام ببريد؟ سلمان
يكايكشان را
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 209