2- زندگى‌

* سال 14 هجرى؛

او را در مدينه و در كنار سلمان مى‌بينيم كه دارد داستان نهضت اسلام و قصه كودتاى سقيفه را به روايت او گوش مى‌دهد. سلمان تا سال 16 هجرى در مدينه بوده و سپس به مدائن مى‌رود. اما پيش از عزيمت، به هنگام بيمارى ابو ذر، سليم و سلمان و مقداد را بر بالين او مى‌بينيم كه حقايقى را از زبان آن سه گزارش مى‌كند. و نيز در گزارشى ديگر، سليم از حضور خود در محضر اين سه ياد مى‌كند كه چگونه آن مرد كوفى جوينده حقيقت را در آن خفقان عمرى به حقّ و حقيقت علوى رهنمون مى‌شوند.

و از اينجا به بعد نمى‌دانيم كه سليم از سال 16 هجرى تا آغاز خلافت عثمان در كجاست و چه مى‌كند و اين مقطع زمانى، سالهاى سكوت سرخ است؛ على عليه السّلام مظهر ناطق و تنها نماينده و صاحب نهضت اسلام خانه‌نشين و بايكوت و ياران و فرزندان راستين نهضت مطرود و مغضوب و زير نظر خفقان خلافت غصب، آيا سليم در مدينه مقيم و در صف ياران امام على عليه السّلام است يا كه ميان مدينه و كوفه در رفت و آمد است.

گزارشها نشان مى‌دهند كه سليم مى‌كوشيده تا حقايق را از شاهدان و صاحبان و وارثان و پيروان راستين نهضت اسلام بپرسد و بنويسد، تلاشى گسترده براى مصاحبه با يكايك شاهدان. گفتگو با ابو ذر و مقداد در همين سالها آغاز مى‌شود. مخصوصا اگر بدانيم كه ابو ذر به دستور خليفه دوم در مدينه محبوس و ممنوع الخروج بوده و اين فرصت مناسبى براى ديدار و گفتگو بوده است علاوه بر اين، اصحاب پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم همه در مدينه حضور دارند. اما به روشنى پيداست كه از سال 27 هجرى تا اواخر خلافت عثمان، سليم در مدينه بوده است.

* سال 30 هجرى؛

سليم را در مكه با ابو ذر مى‌بينيم كه به حج آمده و شاهد فريادهاى ابو ذر است كه در آن‌