responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الغارات نویسنده : تلخیص و ترجمه عبدالمحمد آیتی    جلد : 1  صفحه : 109

دهم. به خدا سوگند، اگر او را امارت داده بودم. ميدان را براى عمرو بن عاص و ياران او خالى نمى‌كرد و كشته نمى‌شد مگر آنكه شمشيرش را همچنان در كف مى‌فشرد. البته محمد بن ابى بكر را نكوهش نمى‌كنم تا توان داشت از كوشش بازنايستاد و بر سر او آن آمد كه آمد.

و گويد: على (ع) را گفتند: يا امير المؤمنين در مرگ محمد بن ابى بكر بسيار بى‌تابى مى‌كنى. على (ع) گفت: چرا نكنم، او پرورده من بود، فرزندانم را برادر بود. من پدر او بودم و او را فرزند خود مى‌شمردم.

نامه امير المؤمنين على عليه السلام به ياران خود بعد از كشته شدن محمد بن ابى بكر رحمه اللّه‌

عبد الرحمن بن جندب از پدر خود جندب روايت كند كه عمرو بن الحمق و حجر بن عدىّ و حبّة العرنى و حارث اعور و عبد اللّه بن سبأ بر امير المؤمنين عليه السلام داخل شدند و اين بعد از فتح مصر بود. على را غمگين و حزين يافتند. گفتندش ما را بگوى كه در باره ابو بكر و عمر چه مى‌گويى. على (ع) گفت: آيا براى طرح چنين مسائلى فراغت يافته‌ايد؟ مصر از دست رفت و شيعيان من در آنجا كشتار شدند. برايتان رساله‌اى در اين باب خواهم نوشت و شما را از آنچه پرسيده‌ايد پاسخ خواهم داد. و از شما خواستارم كه هر چه از حق من تباه كرده‌ايد جبران كنيد و آن نوشته را براى شيعيان من بخوانيد و همواره ياران حقيقت باشيد. اين است نسخه آن رساله:

از بنده خدا على امير المؤمنين به هر كس از مؤمنان و مسلمانان كه اين رساله مرا بخواند. سلام بر شما باد. خداى يكتايى را كه هيچ خدايى جز او نيست ستايش مى‌كنم.

اما بعد، خدا محمد (ص) را براى هشدار دادن به مردم جهان به پيامبرى فرستاد، آنكه امين وحى او بود و گواه بر اين امت. و شما اى عربها در آن روز بدترين دينها داشتيد و در بدترين خانه‌ها مى‌زيستيد بر سنگهاى خشن و صخره‌هاى سخت يا بر روى خارهاى گزنده كه در بلاد پراكنده بود مى‌نشستيد و مى‌خوابيديد. آبهاى بدبو و ناگوار مى‌نوشيديد و طعامهاى درشت و ناهموار مى‌خورديد. خون يكديگر را مى‌ريختيد و فرزندانتان را مى‌كشتيد و رشته پيوند خويشاوندى بريده بوديد و اموالتان را با يكديگر تلف مى‌كرديد و به باطل مى‌خورديد و راههايتان پرهراس بود، بتانتان در ميان شما برپا بود و خود غرقه در گناهان بوديد. «و بيشترشان به خدا ايمان نداشتند و جز مشركانى نبودند [212]» پس خداوند بر شما منت نهاد به وجود محمد (ص) او را به رسالت بر شما فرستاد.

رسولى از خودتان و در كتاب منزل خود گويد: «اوست خدايى كه از ميان مردمى بى‌كتاب‌

نام کتاب : الغارات نویسنده : تلخیص و ترجمه عبدالمحمد آیتی    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست