نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 286
«محكم» و عبارتى كه در
معنى بيش از يك احتمال داشته باشد «متشابه» است. [1]
محمد تقى حكيم استظهار مىكند: عبارتى را كه با ظهور يا تأويل بشود
بهمعناى آن پى برد، «محكم» و عبارتى را كه فقط خداوند بهمعناى آن آگاه
باشد «متشابه» گويند. خداوند نيز در قرآن مىفرمايد: «كسانى كه در دلهايشان ميل به كجروى و انحراف از راه
راست است، از متشابه كتاب (قرآن) پيروى مىكنند، براى فتنه و فريب دادن مردم و
براى اينكه تأويلش را مىخواهند، و حال آنكه تأويلش را جز خداى متعال نمىداند،
آنان كه در علم خود ثابتقدم هستند، مىگويند: ما به اين مطلب ايمان داريم.» [2] البته چنين
تفسيرى بنا بر اينكه «الراسخون» «مبتدأ» و «يقولون» خبرش باشد درست است، و با اين تفسير بايد گفت
آيات پيچيدهاى كه پيامبر و ائمه تفسير و تأويل مىفرمودند در واقع محكمات بوده نه
متشابه. [3] نتيجه اينكه در
قرآن آيات محكم و متشابه وجود دارد. و محكم و متشابه به هر معنايى كه باشد در اين
جهت تفاوتى ندارد كه فقط نصوص و ظواهر آيات الهى حجّت است و بس. [4]
حديث متشابه: در علم درايه هرگاه اسامى روات احاديث از حيث لفظ و
نوشته متحد باشد و اسامى پدران آنها لفظا مختلف ولى خطا مشابه باشد، و يا بالعكس
اسامى پدران آنها از حيث لفظ و نوشته متحد و اسامى فرزندان لفظا مختلف ولى خطا
مشابه باشد، آن حديث را متشابه گويند. مثل بكر بن زيّاد (تشديد ياء) و سهل بن زياد
(بدون تشديد ياء).
[5]
هر عبارتى كه دامنه عام را محدود كند، «مخصّص» نام دارد.
مثال: اصل 82 قانون اساسى مىگويد:
«استخدام كارشناسان خارجى از طرف دولت ممنوع است. مگر در
موارد ضرورت با تصويب مجلس شوراى اسلامى.» پس ممنوعيت استخدام كارشناسان خارجى عموميت دارد. ولى جمله
[6] . مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 129؛ الوافية فى علم
الاصول، ص 125؛ قوانين الاصول، ج 1، ص 308؛ اصول الفقه، ج 1، ص 139؛ تهذيب الاصول،
ج 2، ص 1؛ المستصفى من علم الاصول، ج 2، ص 138؛ نهاية الاصول، ص 331؛ فوائد الاصول،
ج 1 و 2، ص 523.
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 286