موصى له مىدهيم، آنگاه
باقيمانده را ميان پنج نفر تقسيم مىكنيم.
اگر شخصى وصيت كند كه به
فلانى نصيب برخى از ورثه را جز سهمى از مال بدهيد[1] [/ پس از كم كردن فلان سهم معين مال، از نصيب وارث معين، باقيمانده
را به موصى له بدهيد] به وارثى كه به مثل نصيب او وصيّت شده، آن سهمى كه استثنا
شده، از مخرج سهم مستثنا، پرداخت مىشود البته اين درصورتى است كه وارثى كه به
مثل نصيب او وصيت شده يك نفر باشد.
و اگر بيش از يك نفر باشد
به آنها سهام استثنا شده، از مخرج جميع آن سهام در حالى كه بر آنها تقسيم مىشود،
داده مىشود.
آنگاه به همان نسبت به
ديگر وارثان ازهمان مخرج پرداخت مىشود. اگر مخرج را فرا گيرد [وچيزى باقى نماند]
وصيّت باطل و بى اثر خواهدبود. و اگر چيزى باقى بماند [وصيت صحيح خواهد بود و]
باقيمانده را برسهام وارثان و موصى له يا موصى لهم تقسيم مىكنيم [واين دومين
مرتبهاى است كه به وارثان ارث پرداخت مىشود] آنچه به موصى له مىرسد همان مقدار
سهمش خواهد بود اگر يكى باشد. واگر بيش از يك نفر باشد همان مقدار، سهم همگى خواهد
بود و سهم هريك از وارثان آن است كه در هر دو مرتبه به وى رسيده است و مجموع، اصل
مال خواهد بود وشناخت تفصيلى سهام هريك از موصى لهم، روشن است[2].
[1] يعنى از نصيب فلان
وارث [مثلاً آنچه به يكى از پسرانم مىرسد]، فلان سهم از مال را كم كنيد [مثلاً يك
ششم از اموال را از سهم يكى از پسرانم كه مثلاً 4 است كم كنيد] وباقيمانده را به
موصى له بدهيد.
[2] پس كلاً چهار صورت
تصوّر مىشود: يا وارثى كه به مثل نصيب وى وصيت شده يك نفر است يا متعدداست. درهر
صورت يا پس از دادن سهم استثنا شده، به هريك از وارثان، مال تمام مىشود و به موصى
له چيزى نمىرسد يا مال تمام نمىشود و باقيمانده دارد مثال نخست مربوط به وحدت
وارثى كه به مثل نصيب وى شده به هر دو صورتش. و مثال دوم مربوط است به تعدد وارثى
كه به مثل نصيب وى وصيت شده به هر دو صورتش.