اگر شخصى داراى دو سر بريك
كمر باشد [براى به دست آوردن اين كه آيا دو نفر است يا يك نفر چنين آزمايش
مىشود:] پس از خوابيدن، يكى از آنها را به آرامى بيدار مىكنيم، اگر هر دو بيدار
شدند، حكم مىكنيم كه يك نفر هستند و ارث يك نفر به او داده مىشود و اگر تنها يكى
بيدار شد، حكم مىكنيم كه دو نفر هستند و ارث دو نفر را مىبرند.
[ارث فرزند زن لعان شده
و زنا زاده]
از فرزند زنى كه لعان شده
باشد، پدر و بستگان پدرى ارث نمىبرند. ولى اگر پدر پس از لعان [به جهت نفى ولد]
به بچه اعتراف كند يا سخن پيشين خود را [كه نفى ولد كرده بود] تكذيب نمايد، فرزند
از پدر ارث مىبرد، هر چند از نزديكان پدرى ارث نمىبرد. البته اين تفصيل جاى بحث
دارد.
در فرع ياد شده فرزند از
مادر و بستگان مادرى ارث مىبرد، چنان كه مادر و بستگان وى نيز از او ارث مىبرند.
زنا زاده از هيچ كس ارث
نمىبرد و جز فرزندان و همسر وى كسى از او ارث نمىبرد.
[حكم انسان پيدا شده و
انسان مشكوك]
التقاط سبب برقرارى توارث
ميان انسان پيدا شده و پيدا كننده نمىشود، و نيز نزد برخى اصحاب ميان فرزند مشكوك
و پدرش رابطه توارث وجود ندارد[1].
[1] شيخ طوسى در خلاف،
ج 3، ص 594 مىگويد: «اگر
لقيط [كودكى كه در راه افتاده و از سر راه وى را برداشته اند] بميرد و وارثى
نداشته باشد، ارث به جا مانده از وى از آن بيت المال است. همه فقيهان چنين فتوا
دادهاند. دليل ما اجماع فرقه اماميّه است. گروهى [از اهل سنت] گفتهاند: ارث
لقيط از آن مُلتقط [يابنده] است».
شيخ طوسى در نهايه، ص
681- 682 گفته است: «فرزند
مشكوك ... سزاوار نيست كه به پدر خويش به لحوق صحيح ملحق شود، بلكه بر پدر سزاوار
است وى را تربيت كند و بر او انفاق نمايد، و آن گاه كه مرگش فرا مىرسد، مقدارى
مال در حدّ نياز و شأن وى براى او كنار بگذارد، و پس از