كسانى كه داراى دو قرابت
گوناگون هستند [و دو قوم و خويشى با ميت دارند] هنگام تقسيم ارث دو نفر حساب
مىشوند ليكن پس از آن دو سهم جمع مىشود و به وى داده مىشود. براى كسى كه داراى
بيش از دو قرابت است نيز به همين ترتيب عمل مىشود[1].
كنيم هر عددى بهدست آمد
سهام به طور صحيح و بدون كسر از آ ن خارج مىشود. و طبق مبناى خواجه اصل مال را
اساس سهام كسانى كه به آنها ردّ مىشود قرار مىدهيم. و اگر در ميان وارثان زوج يا
زوجه باشد ابتدا سهم قرآنى زوج يا زوجه داده مىشود سپس باقيمانده را بر اساس سهام
كسانى كه به آنها ردّ مىشود، تقسيم مىكنيم. [ر. ك:
1) نكته اول- گاه در وارث دو موجب ارث جمع مىشود حال يا دو نسب و يا دو سبب
ويا يك نسب و يك سبب.
گاه نيز بيش از دو موجب
ارث دريك نفر جمع مىشود. دراين صورت شخص به واسطه همه اين موجبات، ارث مىبرد
زيرا تعدد سبب به منزله تعدد وارث است. البته به دو شرط:
1- درآنجا كسى كه از اين
شخص درهر دو موجب يا يكى از آنها به ميّت نزديكتر است وجود نداشته باشد بنابراين
اگر درميان وارثان كسى كه در هردو موجب به ميّت نزديكتر است وجود داشته باشد، به
واسطه هيچ يك از دو رابطهاى كه ميّت دارد ارث نمىبرد.
همچنين اگر دريكى از دو
موجب كسى كه از او به ميّت نزديكتر است وجود داشته باشد تنها از طريق آن رابطه ارث
نمىبرد.
2- يكى از آن دو موجب
مانع ديگرى نباشد دراين صورت به سبب ممنوع [رابطه داراى مانع] ارث نمىبرد و
تنها به سبب مانع ارث مىبرد مثل پسر عمويى كه برادر مادرى باشد كه دراين صورت
تنها به سبب أخوّت ارث مىبرد. يا معتقى كه ضامن جريره يا امام است كه در اين
صورت تنها به ولاى عتق ارث مىبرد. ومانند كسى كه پسرِ پسر عموى ميّت و نيز پسرِ
پسر دايى او، و پسرِ دخترِ دختر عمه او، و پسرِ دخترِ دختر خاله او باشد كه در
اين صورت به بنوّتِ عمو و دايى ارث مىبرد.
قابل توجه است كه شخص
داراى دو موجب ارث، مانعِ شخص داراى يك موجب كه درطبقه او قرار دارد نمىشود.
2) نكته دوم- دو موجب ارث گاه به فرض موجب ارث هستند، گاه به قرابت، و گاه برخى
به فرض و برخى به قرابت. هريك از اين صور حكم خود را دارد.
و كلاً چهل و هشت صورت
تصوّر مىشود به اين بيان:
موجب ارث هشت صورت دارد:
دونسب، بيش از دونسب، دو سبب، بيش از دو سبب، يكى سببى يكى نسبى، دو نسبى و دو
سببى، دو نسبى و يك سببى، دو سببى و يك نسبى.