نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 331
اين شهر از فرزندان عبد الله بن صالح هاشمى و موالى آنها و آميزهاى
از مردم تاجر و كشاورزپيشه مىباشند.
متنبى در يكى از قصيدههايش خطاب به سيف الدوله در مورد سلميه و
دشتهاى طولانىاش چنين مىگويد:
فأقبلها المروج مسومات
ضوامر لا هزال و لا
شيار
تثير على سلمية مسبطرا
تناكر تحته لو لا
الشعار
عبد السلام بن رغبان ملقب به «ديك الجن» بارها در جوار جعفر بن على هاشمى وارد اين
شهر مىشد و چون درگذشت، از حمص به اين شهر آمد و در عزاى او قصيدهاى سرود كه در
قسمتى از آن آمده است:
على هذه كانت تدور النوائب
و فى كل جمع للذهاب
مذاهب
نزلنا على حكم الزمان و أمره
و هل يقبل النصف الألد
المشاعب
ألا أيها الركبان و الرد واجب
قفوا حدثونا ما تقول
النوادرب
إلى أى فتيان الندى قصد الردى
و أيهم نابت حماه
النوائب
اسماعيليانى كه امروزه ساكن اين شهر هستند، همان آقا خانىها هستند و
مدت زيادى نيست كه در اينجا زندگى مىكنند. اينان در سال 1848 م به رهبرى امير
اسماعيل بن محمد على از قدموس و مصياف و عكا و خوابى به اين شهر آمدند و آنرا پس
از آنكه ويران و خالى از سكنه شده بود، بازسازى كردند.
اين مطلب برخلاف اين پندار است كه آنها از بقاياى اسماعيليان اوليه
هستند.
زيرا اسماعيليان اوليه با مهاجرت عبد الله مهدى مهاجرت كردند و
هيچيك از آنها در اين شهر نماند.
بهترين چيزى كه درباره سلميه نوشته شده است، آن چيزى است كه احمد
جندى، اهل اين شهر و بزرگشده آن نوشته است. وى گفته است:
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 331