نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 238
برخوردارند و شناختشان به ويژه درباره نسب امامان فاطميان اجداد طاهر
شاه حسينى، قديمىتر است.
بهطور كلى در كشف «زمان و چگونگى متلاشى شدن اين گروه از شيعيان اسماعيلى در بدخشان و هند»،
دشوارىهاى فراوانى وجود دارد. تمام اينها ما را بر اين مىدارد كه تأكيد ورزيم
وقتى سلاطين دهلى بر سرزمين دكن تسلط يافتند، اهميت آنها از بين رفت، به سبب وجود
اورنگ زيب[1] كه بسيار خشن و بىمسامحه بود، ممكن است آخرين آنها فاقد جانشين شرعى
بوده يا در لاك تقيه مخفى كارى رفته بودند و يا اينكه پيروان آنها در هند موقع
سلطه بريتانيا بر هند، انزوا اختيار كرده بودند.»[2]
ايوانف گفتارش را چنين به پايان مىرساند:
پس از انتشار اين مقاله، از سرزمين سوريه اسماعيلى ديدارى نمودم و
ديدم كه ايمانشان همچنان پوشيده و نهان است. اما ظاهرا اسماعيليه «مصياف» و «قدموس»
و
برخى روستاهاى كوچك مجاور قلاع اسماعيليان در شامات از همان شاخه فراموش شدهاى
هستند كه در مقاله ياد شده، ذكر شده است.
يكى از اسماعيليان چنين نوشته است: آخرين امام معروف از اين شاخه
(مؤمنى)، امير «محمد باقر» و آخرين ارتباط او با پيروانش در سوريه در
سال 1210 ه (1796 م) بوده است. پس از اين سال رابطه نزاريان مؤمنى با آخرين امام
از اين خاندان يعنى «محمد باقر» قطع مىشود. در سال 1887 كسى را به منظور
جستجوى فردى از خاندان او به هند مىفرستند، اما اين تلاش بىفايده بوده، به
[2]اگر ايوانف، مستشرق روسى، زنده بود، به او نشانى اين
خانواده را مىداديم و براى او علل هجرت آنها از شهر هندى اورنگ آباد را بيان
مىكرديم. (عارف تامر).
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 238