نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 299
آبهاى فراوان كه مزارع و باغهايى را كه در طول سال سرسبز و باردار
هستند، سيراب مىكند.
پيش بهسوى قلعه لمبسر:
صبح برخاستيم تا از تلاتر و از همان راهى كه به آنجا آمده بوديم، باز
گرديم. پس از شهر بهرام آباد به يك دو راهى رسيديم. راهى را كه به قزوين مىرفت
رها كرديم و به طرف شرق و در قلب درهاى عريض به راه خود ادامه داديم. رود شاهرود
كه در پس آن مزارع برنج و سپس سلسله جبال مرتفعى وجود داشت در سمت راست ما و در
خلاف جهتى كه حركت مىكرديم در جريان بود. در ميان مزارع گندم كه دو طرف ما وجود
داشتند حركت مىكرديم.
درحالىكه كشاورزان مشغول كاشتن برنج در همان زمينى بودند كه گندم در
آن كشت شده بود، خرمنهاى گندم را كه همچنان روى هم انبار شده بودند، مىديديم.
به شهر راز ميان رسيديم كه در اين دره و پايين كوهى كه ميان دو سلسله
جبال سهمگين واقع است و در قله بلند آن، قلعه لمبسر قرار دارد. اين شهر در آن
ناحيه مركزيت دارد و پوشيده از مزارع و درختان است و مانند ديگر روستاهايى كه تا
به حال از آنها گذشتهايم همچنان به شكل ابتدايى باقى مانده با اين تفاوت كه اين
شهر از قافله تمدن عقب نمانده است. يكى از مظاهر وجود تمدن جديد در اين شهر، وجود
تلفن و تيرهاى برق است كه آماده بودند تا در زمين نصب شده پس از مدتى برق به آنها
وصل شود. در راز ميان رحل اقامت را افكنديم تا خود را براى صعود به قلعه لمبسر
آماده كنيم. گويا اين شهر گهگاه ميهمانانى دارد كه براى وصول به قلعه لمبسر به اين
مكان مىآيند.- همچنانكه از
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 299