responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 216

و لباس ايشان مى‌پوشند و بهاى آن نميگذارند و از آنچه مستدعى نظام و كمال نوع انسان است اعراض نموده‌اند و چون بسبب عزلت و وحشت رذايل اوصافى كه در طبيعت بقوه دارند بفعل نميآرند جماعتى قاصر نظران ايشان را اهل فضايل مى‌پندارند و اين توهم خطا بود.

چه عفت نه آن بود كه ترك شهوت بطن و فرج گيرند من كل الوجوه بل آن بود كه هرچيزى را حدى و حقى كه بود نگاهدارند و از افراط و تفريط اجتناب نمايند، و عدالت نه آن بود كه مردمى را كه نبينند بر او ظلم نكنند، بل آن بود كه معاملات با مردم برقاعده انصاف كنند و تا كسى با مردم مخالطت نكند سخاوت از او چگونه صادر شود، چون در معرض هيبتى و هولى نيفتد شجاعت كجا بكار دارد، و چون صورتى شهوى نبيند اثر عفت او كى ظاهر گردد؟ و اگر تأمل كرده‌ايد معلوم شود كه اين صنف مردم تشبه بجمادات و مردگان ميكنند نه باهل فضل و تميز چه اهل فضل و تميز از تقديريكه مقدر اول عز اسمه كرده باشد انحراف نطلبند و در سير و عادات بقدر طاقت بحكمت او اقتداء كنند و از او توفيق خواهند در اين باب. انه خير موفق و معين.

فصل دوم در فضيلت محبت كه ارتباط اجتماعات بدان صورت بندد و اقسام آن‌

چون مردم بيكديگر محتاجند و كمال و تمام هريك بنزديك اشخاص ديگر است از نوع او و ضرورت مستدعى استعانت. چه هيچ شخصى بانفراد بكمالى نميتواند رسيد چنانكه شرح داده آمد. پس احتياج بتأليفى كه همه اشخاص را در معاونت بمنزله اعضاى يكشخص گرداند ضرورى باشد،

نام کتاب : اخلاق ناصري نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 216
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست