responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 906

واضع، هنگام وضع، هر يك از ماده و هيئت را جداگانه تصور و وضع مى نمايد; براى مثال، «ضارب» كه ماده آن «ض، ر، ب» است، بر زدن، و هيئت آن (فاعل) بر نسبت حَدَث (ضرب) به فاعل دلالت مى كند.

در اين كه آيا مشتق براى خصوص متلبس بالمبدأ وضع شده يا براى اعم از آن و ما انقضى عنه المبدأ، اختلاف وجود دارد; مشهور معتقدند مشتق براى خصوص متلبس بالمبدأ وضع شده است. دركتاب «محاضرات فى اصول الفقه» آمده است:

«و حيث ان المختار عندنا القول ببساطة المفاهيم، فيتعين ان الحق هو وضع المشتق لخصوص المتلبس بالمبدأ فعلا»[1]


[1]خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 247

همان، ج 1، ص (216-215) و 247.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 2،1، ص 122.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 289.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (175-174).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 118.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 57.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 56و64.

وضع مصدر

معنا و موضوعٌ له هيئت مصدر

مصدر از ديدگاه مشهور نحويون، اصل در كلام (مبدأ مشتق) است; هر چند برخى فعل يا اسم مصدر را اصل مى دانند و برخى ديگر معتقدند مصدر در صورتى مبدأ مشتقات است كه هيئت مصدرى آن الغا شود. درباره وضع هيئات مصدر، ميان اصولى ها، به شرح زير، اختلاف وجود دارد:1

1. برخى معتقدند هيئت مصدر براى حكايت از نسبت ناقص بين حدث و ذات مبهم وضع شده است، و مراد از ذات مبهم، همان فاعل يا مفعول نامعين است;

2. برخى ديگر از جمله مرحوم «محقق نائينى» معتقدند هيئت مصدر براى دلالت بر ذات منتسب، يعنى براى حدث در حال صدور آن از فاعل، وضع شده است; بنابراين، هيئت مصدر بر انتساب به ذات دلالت نمى كند، بلكه انتساب به ذات، از اضافه مصدر به فاعل يا مفعول استفاده مى شود، مانند: «ضرب زيد بكراً» كه در اين جا ضرب، به فاعل (زيد) انتساب دارد، و يا مانند: «ضرب بكر» كه در اين جا ضرب، به مفعول (بكر) انتساب دارد[2]

تفاوت اين دو ديدگاه در اين است كه در اولى، انتساب به ذات، قيد هيئتِ مصدر است، اما در دومى چنين نيست.


[1]صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 314

[2]نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 61

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 2،1، ص 124.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص (270-268).

وضع مفردات

وضع الفاظ غير مركب

وضع مفردات، مقابل وضع مركبات مى باشد. مفردات بر دو دسته است:

1. جوامد، مانند: انسان و حجر كه ماده و هيئت آنها در مجموع يك وضع دارد;

2. مشتقات، كه داراى دو وضع مى باشد:

أ) وضع ماده، مانند: ماده قيام در «قائم» كه در هر هيئتى به معناى ايستادن است;

ب) وضع هيئت، مانند: هيئت فاعل در «قائم» كه بر صدور و تحقق فعل از فاعل در ضمن هر ماده اى دلالت مى كند.

نيز ر.ك: وضع اسما; وضع افعال; وضع حروف.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 100.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 30.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 57.

وضع مواد

وضع حروف اصلى يك كلمه براى معناى خاص

وضع مواد، به معناى وضع حروف اصلى كلمه (ماده) براى افاده معناى خاص است، مانند: وضع ماده «ض، ر، ب» كه حروف اصلى كلماتِ «ضارب»، «ضرب»، «يضرب» و.. . بوده و براى افاده معناى «زدن» به كار مى رود.

نكته:

ماده و هيئت جوامد، مانند: انسان و حجر، يك وضع بيشتر ندارد، اما مشتقات داراى دو نوع وضع مى باشد: وضع ماده و وضع هيئت.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 289.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 59.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص (197-196).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (33-32).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 31.

شيرازى، محمد، الاصول، ج 1، ص 48.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص 58.

وضع موصولات

مدلول و چگونگى وضع اسماى موصول

موصولات براى ايجاد اشاره به سوى مبهماتى وضع شده كه انتظار مى رود ابهام آنها به وسيله «جمله صله» رفع گردد.

در كتاب «مناهج الوصول» آمده است:

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 906
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست