responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 901

5. صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص (68-67).

همان، ج 1، ص (84-83).

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 21 و 28.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 39 و 46.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 68 و 80.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 43 و 45.

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 1، ص 37.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 86.

شيرازى، محمد، الاصول، ج 1، ص (22-21).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص 554.

وضع خاص

تصور معناى جزئى از سوى واضع هنگام وضع

وضع خاص، عبارت است از تصور معناى جزئى و خاص از سوى واضع، هنگام وضع، مانند: تصور «زيد» خارجى (فردى كه در خارج است) هنگام وضع لفظ زيد براى او.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص (50-49).

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 57.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 21.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

وضع خاص موضوع له خاص

تصور معناى جزئى توسط واضع و وضع لفظ براى همان معنا

وضع به اعتبار كيفيت لحاظ معنا، به چهار صورت، متصوّر است:

1. وضع عام، موضوع له عام;

2. وضع عام، موضوع له خاص;

3. وضع خاص، موضوع له عام;

[4]وضع خاص، موضوع له خاص

وضع خاص، موضوع له خاص، آن است كه واضع در هنگام وضع، يك معناى جزئى را تصور نموده، سپس لفظ را براى همان معناى جزئى قرار مى دهد، مانند: وضع اعلام شخصى هم چون زيد، حسن، على و....

اصوليون در امكان و تحقق اين نوع وضع، اختلافى ندارند.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص (50-49).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (22-21).

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 288.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 36.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 33.

وضع خاص موضوع له عام

تصور معناى جزئى و وضع لفظ براى معناى كلّى آن

وضعى به لحاظ معنا، وضع خاص و موضوع له عام است كه واضع، هنگام وضع، يك معناى جزئى را تصور نموده، سپس لفظ را براى كلى آن جزئى وضع مى كند; براى مثال، وجود خارجى زيد، و سپس لفظ زيد را تصور نموده و آن را براى انسان وضع مى كند.

مشهور اصوليون، چنين وضعى را محال مى دانند.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 36.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 51.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 21.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 288.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (35-34).

وضع شخصى

تصور تفصيلى لفظ توسط واضع هنگام وضع

واضع در هنگام وضع، ناچار از تصور لفظ و معنا است; از اين رو «وضع»، به لحاظ چگونگى تصور لفظ دو صورت دارد: وضع نوعى و وضع شخصى.

وضع شخصى آن است كه واضع، خود لفظ را بنفسه و به صورت تفصيلى تصور نموده و آن را براى معنايى قرار مى دهد، مانند: زيد، انسان و... كه زيد مثال براى وضع خاص و موضوع له خاص، و انسان مثال براى وضع عام و موضوع له عام است.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 30.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 376.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 213.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 94.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، ج 2، ص 36.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 53.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 289.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 58.

وضع شرعى

وضع لفظ براى معنا توسط شرع

وضع شرعى، مقابل وضع عرفى و وضع لغوى مى باشد.

در وضع شرعى، واضع، شارع است، مانند: لفظ «صلاة» كه در لغت به معناى دعا مى باشد و شارع آن را براى اركان و اذكار مخصوصى (قيام، سجود، ركوع و...) وضع كرده است.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 42.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 71.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 901
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست