responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 748

نكته سوم:

مرحوم «محقق نائينى»، معانى اسما را اخطارى مى داند; يعنى اين معانى در بايگانى ذهن وجود دارد و با شنيدن لفظ، معنا در ذهن مخاطب خطور مى كند; اما معانى حروف را ايجادى مى داند; يعنى ميان اجزاى كلام ربط ايجاد مى كند[5]

نكته چهارم:

معناى حرف غير از معناى حرفى است; معناى حرفى شامل معناى حروف و معناى هيئت ها مى شود.

1. آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (27-25).

[2]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 34

[3]اصفهانى، محمد حسين، نهاية الدراية فى شرح الكفاية، ج 1، ص 16

[4]مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 45

5. نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص (35-34).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (25-22).

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (50-38).

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 82.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص (387-341).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ص (39-36).

معانى حسن و قبح

معانى مختلف وتعيين محل نزاع ميان متكلمان

حسن و قبح در سه معناى مختلف به كار مى رود:

أ) حسن و قبح به معناى كمال و نقص; براى مثال، وقتى گفته مى شود: «فلان امر حسن است» يعنى براى نفس انسان كمال است، و يا وقتى گفته مى شود: «فلان امر قبيح است»; يعنى براى نفس نقص به شمار مى آيد.

حسن و قبح به اين معنا، هم وصف افعال اختيارى انسان است و هم وصف متعلقات افعال انسان.

حسن و قبح به اين معنا مورد نزاع عدليه و اشاعره نيست، بلكه اشاعره نيز قبول دارند كه حسن و قبح به معناى كمال و نقصان، يك امر عقلى است و عقل در فهم آن مستقل است.

ب) حسن و قبح به معناى لذت و ألم يا ملائمت و منافرت با نفس; براى مثال، وقتى گفته مى شود: «فلان امر قبيح است» يعنى با طبع انسان ناسازگار بوده و انسان از آن تنفر دارد، و يا وقتى گفته مى شود: «فلان امر حسن است» يعنى با طبع انسان سازگارى داشته و براى او خوشايند است. حسن و قبح به اين معنا، هم وصف افعال اختيارى انسان قرار مى گيرد و هم وصف متعلقات افعال انسان. به لحاظ حسن و قبح به اين معنا، اشيا به سه دسته تقسيم مى شود:

1. امورى كه بالفعل داراى حسن يا قبح مى باشد;

2. امورى كه بالفعل نه حُسن دارد و نه قبح، ولى به لحاظ عواقب خوب يا بدى كه دارد، انسان آنها را به خوبى و بدى متصف مى كند;

[3]امورى كه بالفعل قبيح بوده و نفس از آنها متنفر است، ولى به لحاظ عواقب مثبت و خوبى كه دارد، عقل آن را نيكو مى شمارد، مانند: خوردن داروى تلخ كه بالفعل مورد تنفر است

حسن و قبح به اين معنا نيز مورد نزاع عدليه و اشاعره نيست.

ج) حسن و قبح به معناى مدح و ذم; براى مثال، وقتى گفته مى شود: «فلان كار حسن است» يعنى فاعل آن نزد عقلا مستحق مدح و ستايش است، و يا وقتى گفته مى شود «فلان كار قبيح است» يعنى فاعل آن نزد عقلا مستحق ذم و نكوهش است. حسن و قبح به اين معنا مخصوص افعال اختيارى است.

نزاع اشاعره و عدليه در اين معناى حسن و قبح است; اشاعره معتقدند عقل عقلا جداى از بيان شارع نمى تواند درك كند اين كار حسن است يا قبيح، ولى عدليه مى گويند: عقل عقلاى عالم به طور مستقل اين معنا را درك مى كند.

ميان معانى سه گانه حسن و قبح رابطه عام و خاص مطلق برقرار است; به اين معنا كه برخى از كارها ممكن است داراى حسن و قبح به هر سه معنا باشد، مانند: علم آموزى و احسان كه هم كمال براى نفس است و هم خوشايند آن، و هم نزد عقلا سبب استحقاق مدح مى گردد، و برخى از كارها امكان دارد يكى از معانى سه گانه حسن و قبح را داشته باشد، مانند: غنا و آوازخوانى كه به خاطر ملائمت و خوشايندى با نفس پسنديده است، ولى حسن به معناى اول و سوم نيست; يعنى آوازخوانى يك كمال براى نفس نيست و عقلا نيز حكم به بايسته بودن غنا نمى كنند.

نكته:

برخى براى حسن و قبح چهار معنا بر شمرده و معتقدند حسن در معناى مصلحت و قبح در معناى مفسده نيز به كار مى رود[1]


[1]حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 511

بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احكامه، ص 93.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 210.

فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج 1، ص 123.

اصفهانى، محمد تقى بن عبد الرحيم، هداية المسترشدين فى شرح معالم الدين، ص 433.

معانى حقيقى

ر.ك: معناى حقيقى

معانى حكايى

ر.ك: معناى حكايى

معانى خاص

ر.ك: معناى خاص

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 748
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست