responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 694

حذف در جايى است كه دو مفهوم مختلف بوده و يكى حذف و ديگرى به صورت مجازى به جاى آن به كار مى رود; براى مثال، در جمله: «واسئل اهل القرية; از اهل شهر بپرس»، اگر كلمه «اهل» حذف گردد و گفته شود: «واسئل القرية; از خود شهر بپرس»،1 به آن «مجاز حذف» مى گويند. قرينه براى اين مجاز اين است كه سئوال از خود قريه معنا ندارد، پس معلوم مى شود كلمه اى مانند «اهل» حذف شده است.


[1]يوسف (12)، آيه 83

رشاد، محمد، اصول فقه، ص 15.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 72.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 118.

مجاز حذفى

ر.ك: مجاز حذف

مجاز در اسناد

ر.ك: مجاز مركب

مجاز در تركيب

ر.ك: مجاز مركب

مجاز در حذف

ر.ك: مجاز حذف

مجاز در كلمه

ر.ك: مجاز مفرد

مجاز در مركب

ر.ك: مجاز مركب

مجاز در مفرد

ر.ك: مجاز مفرد

مجاز راجح

معناى مجازى داراى كثرت استعمال نسبت به ساير معانى مجازى

به آن معناى مجازى كه لفظ بيشتر در آن استعمال مى شود، مجاز راجح مى گويند.

توضيح:

اگر لفظ داراى چند معناى مجازى باشد و در هر يك به كمك قرينه استعمال شود، چنان چه در يكى از اين معانى، بيشتر از ديگر معناها استعمال شود، به آن مجاز راجح گويند، خواه استعمال در آن، از استعمال در معناى حقيقى كمتر باشد يا مساوى، مانند: لفظ «اسد» كه معناى حقيقى آن حيوان درنده است، و چند معناى مجازى دارد، ولى در انسان شجاع بيش از معانى مجازى ديگر به كار مى رود.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 119.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 13.

فاضل تونى، عبد الله بن محمد، الوافية فى اصول الفقه، ص 72.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 191.

مجاز شرعى

استعمال لفظ در معناى غير حقيقى به كمك قرينه شرعى

مجاز شرعى، از اقسام مجاز عرفى خاص بوده و عبارت است از استعمال لفظ در غير معناى حقيقى به كمك قرينه شرعى; به بيان ديگر، استعمال لفظ در غير ما وضع له به كمك قرينه شرعى را، مجاز شرعى مى گويند، مانند: استعمال لفظ «صلات» براى دلالت بر مجموعه اى از الفاظ و حركات مخصوص (نماز) در كلام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) كه با قرينه صورت مى گرفت، زيرا معناى لغوى آن «دعا» است.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 293.

اعتمادى، مصطفى، موضح القوانين، ص 16.

مجاز عرفى

استعمال لفظ در معناى غير حقيقى، به مناسبت عرفى

مجاز عرفى، عبارت است از استعمال لفظ در غير معناى موضوع له، به جهت علاقه و مناسبتى كه در عرف شناخته شده است، مانند: استعمال لفظ «قرص ماه» در چهره زيبا كه عرف، ماه را با چهره زيبا متناسب مى بيند.

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 1، ص 28.

مجاز عرفى خاص

استعمال لفظ در معناى غير حقيقى، به علاقه معهود نزد عرف خاص

مجاز عرفى خاص، عبارت است از استعمال لفظ در غير معناى موضوع له، به جهت مناسبت و علاقه اى كه تنها در نزد گروه و طايفه اى خاص (عرف خاص) شناخته شده است، مانند: لفظ «حال» كه در عرف خاص نحويون، به طور مجاز در حالات عارض بر انسان به كار مى رود.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 293.

مجاز عرفى عام

استعمال لفظ در معناى غير حقيقى، به علاقه معهود نزد عرف عام

مجاز عرفى عام، عبارت است از استعمال لفظ در غير موضوع له، به جهت مناسبت و علاقه اى كه در عرف عام شناخته شده است، مانند: استعمال لفظ «دابه» (به معناى جاندار و جنبنده) در انسان نادان و كودن.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 294.

مجاز عقلى

ر.ك: مجاز مركب

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 694
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست