responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 598

غايت موضوع

كلمه دلالت كننده بر نهايت استمرار موضوع حكم

غايت موضوع، مقابل غايت حكم بوده و عبارت است از غايتى كه قيد موضوع محسوب شده و بر انتهاى استمرار موضوع، دلالت مى نمايد; براى مثال، در جمله «سر من البصرة الى الكوفة»، «الى الكوفة» به عنوان قيد براى سير آمده كه موضوع حكم است، نه براى حكم وجوب مثل اين كه گفته شود: «السير من البصرة الى الكوفة واجب».

هم چنين در آيه: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ)[1] «الى المرافق» قيد براى غَسل است، نه براى وجوب مثل اين كه گفته شود: «غسل الايدى الى المرافق واجب».

نيز ر.ك: غايت حكم.


[1]مائدة (5)، آيه 6

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 137.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (247-246).

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص (128-127).

شيرازى، محمد، الاصول، ج 5، ص 7.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 219.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 504.

غرض اصول فقه

ر.ك: فايده اصول فقه

غرض امر

ر.ك: دواعى امر

غرض وضع

ر.ك: فايده وضع

غير مستقلات عقلى

مُدرَكات عقلىِ نيازمند به شرع در استنباط حكم شرعى

غير مستقلات عقلى، مقابل مستقلات عقلى بوده و به قضايايى گفته مى شود كه مدرك آنها عقل است و در صورت انضمام مقدمه شرعى به آنها، صلاحيّت استنباط حكم شرعى از آنها وجود دارد. در غير مستقلات عقلى، حاكم على الاطلاق عقل نيست، بلكه عقل همواره صغراى قياس را از شرع مى گيرد و سپس حكم به ملازمه عقلى، ميان حكم صغرى و حكم شرعى ديگر مى نمايد، مثل اين كه شرع مقدس در جايى به وجوب شرعى ذى المقدمه حكم مى نمايد، و چون انجام ذى المقدمه بدون به جا آوردن مقدمه آن امكان ندارد، عقل، با درك اين ملازمه، حكم وجوب شرعى مقدمه را كشف مى كند. براى نمونه، شارع به جا آوردن حج را بر مكلفان واجب كرده، ولى درباره پيمودن مسافت تا مكه معظمه، حكم صريحى ندارد; در اين جا عقل مى گويد نظر به اين كه ميان اداى فريضه حج و طى مسافت، ملازمه عقلى است، پس حكم شارع مبنى بر وجوب ذى المقدمه (حج)، مستلزم حكم به وجوب مقدمه (طى مسافت) نيز هست.

اين گونه دليل عقلى را، از اين رو كه عقل به تنهايى به حكم شرعى وجوب مقدمه دست نيافته، بلكه به كمك حكم شارع وجوب ذى المقدمه آن را دريافته است، غير مستقل عقلى گويند.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 233.

قدسى مهر، خليل، الفروق المهمة فى الاصول الفقهية، ص 74.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 785.

غير مستقلات يقينى

ر.ك: غير مستقلات عقلى

فاسد

ر.ك: صحت و فساد

 

«ف»

 

فايده اصول فقه

فوايد مترتب بر علم اصول فقه

فايده اصول فقه، همان انگيزه تحصيل اين علم مى باشد، كه عبارت است از توانايى بخشيدن به مكلف براى استنباط احكام شرعى از منابع اصلى آنها.

نكته اول:

به دقت عقلى، غرض و غايت با يك ديگر تفاوت دارند; «غرض» فايده اى است كه بر فعل فاعل مريد مترتب مى شود، اما «غايت» معمولا در غير آن به كار مى رود.

نكته دوم:

ميان منفعت و فايده نيز فرق گذاشته اند; «فايده»، همان غرض و غايت فعل و علت حركت فاعل به سوى انجام فعل مى باشد، اما «منفعت» چيزى است كه از اول پيش بينى نشده و به آن توجه نبوده است; براى مثال، كسى كه به قصد حج مسافرت مى نمايد، غرض و فايده مسافرت او انجام اعمال حج است، اما ممكن است در مسير از مناظر زيباى طبيعى نيز نصيبى ببرد كه از اول، اين امر مورد نظر او نبوده است.

بنابراين، آن چه پيش از عمل در نظر گرفته مى شود و علت تحقق آن عمل است، غرض، فايده و غايت نام دارد; اما بهره اى

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 598
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست