responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 578

تعداد اين علايق و مناسبت ها زياد است كه برخى از آنها عبارت است از:

1. علاقه مشابهت: مانند اين كه كلمه «اسد» كه به معناى حيوان مفترس است بر مرد شجاع اطلاق شود، به اين مناسبت كه مرد شجاع، در شجاعت مانند «اسد» است;

2. علاقه حالّ و محلّ: مانند قريه و اهل قريه كه دو مفهوم جدا بوده و از اين نظر كه يكى در ميان ديگرى مستقر شده است، مى توان قريه را به طور مجاز بر اهل قريه اطلاق كرد و گفت: «و اسئل القرية»;

3. علاقه جزء و كل: به سبب اين علاقه مى توان لفظ جزء را در تمام كل به كار برد; براى مثال، «رقبه» گردن را كه جزئى از بدن انسان است، مى توان به تمام انسان اطلاق كرد و گفت:«أعتق رقبة»;

4. علاقه سببيت و مسببيت;

5. علاقه شرط و مشروط;

[6]علاقه ظرف و مظروف

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 67.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص (15-14).

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 32.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (35-34).

علايم حقيقت

ابزار عرفى شناخت استعمالات حقيقى از مجازى

علايم حقيقت، به معناى نشانه ها و شيوه هاى عرفى است كه عرف به كمك آنها، نوع استعمال يك لفظ در معنا را از نظر حقيقت بودن يا نبودن مشخص مى كند; به بيان ديگر، گاهى انسان شك مى كند كه يك لفظ براى معنايى خاص وضع شده يا نه، براى مثال شك مى كند كه لفظ «اسد» براى حيوان درنده وضع شده يا نه، در نتيجه، نمى داند آيا استعمال اين لفظ در اين معنا، به صورت مجاز است تا به قرينه صارفه نياز باشد يا به صورت حقيقت است.

علماى اصول، براى تشخيص معناى حقيقى از معناى مجازى، راه ها و نشانه هاى مختلفى ذكر نموده اند; براى مثال، در كتاب «هداية المسترشدين» بيش از دوازده علامت ذكر شده است، ولى مهم ترين و معروف ترين آنها سه علامت است:


[1]تبادر; 2. عدم صحت سلب; 3. اطراد

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص (41-39).

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 84.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص (31-30).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (62-61).

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 192.

اصفهانى، محمد تقى بن عبد الرحيم، هداية المسترشدين فى شرح معالم الدين، ص (52-41).

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (34-31).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (34-33).

علايم مجاز

ابزار عرفى شناخت استعمالات مجازى از حقيقى

علايم مجاز، مقابل علايم حقيقت، و به معناى نشانه ها و شيوه هاى عرفى است كه عرف به كمك آنها، نوع استعمال يك لفظ در معنا را از لحاظ مجاز بودن يا نبودن، مشخص مى كند; به بيان ديگر، گاهى انسان شك مى كند كه يك لفظ در معناى خاصى، به صورت مجازى به كار رفته يا نه، كه در اين گونه موارد، نشانه هايى وجود دارد كه به كمك آنها، معناى مجاز تمييز داده مى شود و به آنها علايم مجاز مى گويند.

علماى اصول براى تشخيص معناى مجازى، راه ها و نشانه هاى متعددى ذكر كرده اند كه برخى از آنها عبارت است از:


[1]تبادر معناى ديگر; 2. صحت سلب; 3. عدم اطراد; 4. عدم صحت استثنا

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص (41-39).

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص (72-71).

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 192.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (34-31).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (34-33).

علايم وضع

ر.ك: علايم حقيقت

علت (قياس

وصف مشترك ميان اصل و فرع در قياس فقهى

علت (قياس) از اركان قياس و به معناى وصفى است كه وجود آن در اصل، باعث تعلق حكم شرعى به وصف گرديده است; به بيان ديگر، وصف مشترك ميان اصل و فرع است كه علت براى سرايت حكم اصل به فرع مى گردد; براى مثال، در قياس نبيذ به خمر، مجتهد از طريق نص پى مى برد كه خمر به خاطر وجود وصف «اسكار» حرام شده است پس وصف اسكار همان علت (قياس) است آن گاه به دليل وجود اين وصف در نبيذ، حكم حرمت را از خمر (اصل) به نبيذ (فرع) سرايت مى دهد.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 606.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 4، ص 56.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 170.

خضرى، محمد، اصول الفقه، ص 338.

خلاف، عبدالوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشريع الاسلامى، ص 60.

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 2، ص 173.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 578
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست