responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 190

[1]ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 2، ص 79

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 916.

شهيدثانى، زين الدين بن على، تمهيد القواعد، ص 161.

استقراى ناقص

استدلال بر حكم كلّى از طريق بررسى بخشى از افراد جزئى

استقراى ناقص، استقرايى است كه همه جزئيات آن بررسى و ارزيابى نمى شود، بلكه تنها تعدادى از آنها ملاحظه مى گردد و پس از اطلاع از اين كه همگى در يك صفت اشتراك دارند، آن صفت به همه جزئيات تعميم داده مى شود.

بديهى است، اين نوع استقرا، يقين آور نيست و تنها موجب «ظن غالب» مى شود.

وقتى «استقرا» به صورت مطلق استعمال مى شود، مراد استقراى ناقص است.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص (263-262).

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 161.

استلزامات ظنى

حكم ظنّىِ عقل به وجود ملازمه بين دو چيز

استلزام ظنى، نوعى استلزام عقلى است.

استلزام عبارت است از حكم عقل به وجود رابطه لزومى ميان دو چيز; يعنى عقل، مصاحبت و مقارنت بين دو چيز را اتفاقى ندانسته بلكه به ملازمه بين آن دو حكم مى نمايد. هرگاه حكم عقل به وجود ملازمه به طور قطعى باشد آن را استلزام قطعى و اگر حكم عقل به وجود ملازمه به طور ظنى باشد آن را استلزام ظنى مى گويند; مانند سرايت حكم از فرع به اصل در «قياس مستنبط العلة» به صرف وجود تشابه ميان آن دو، كه از مصاديق بارز استلزامات ظنى است.

اصفهانى، محمد حسين، نهاية الدراية فى شرح الكفاية، ج 1، ص 159.

استلزامات عقلى

ر.ك: غير مستقلات عقلى

استلزام بين امر به شىء و نهى از ضد

ر.ك: ملازمه امر به شىء و نهى از ضد

استلزام عقلى

ر.ك: غير مستقلات عقلى

استناد به عموم عام

ر.ك: تمسك به عام

اسم آلت

اسم دلالت كننده بر ابزار كار

اسمى كه به كمك آن، اثر فاعل به مفعول مى رسد، و به بيان ديگر، اسمى كه دلالت بر ابزار كار مى كند، اسم آلت ناميده مى شود.

اسم آلت از مصاديق مشتق اصولى است و به دو شكل مى آيد: اسم آلت مشتق; اسم آلت جامد.

اسم آلت مشتق، اسم آلتى است كه از چيزى مشتق شده باشد، مانند: «مفتاح» (كليد).

اسم آلت جامد، اسم آلتى است كه از اسم يا لفظى ديگر مشتق نشده باشد، مانند: «سيف» (شمشير).

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 58.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 190.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 11.

دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 2171.

اسما

لفظ داراى معناى مستقلِ بدون دلالت بر زمان

اسما، جمع اسم و از اقسام لفظ مفرد است، و آن، لفظى است كه داراى معناى مستقل مى باشد و به حسب وضع بر زمان دلالت نمى كند، مانند: لفظ «زيد».

علامت اسم آن است كه مسند و مسندٌاليه قرار گيرد، لام تعريف بر آن داخل شود و مصغّر و منادى واقع شود.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص (53-52).

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 49.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 60.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 10.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 83.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 10.

اسم اشاره

اسم دلالت كننده بر اشاره به چيزى يا كسى

اسم اشاره، اسمى است كه براى اشاره به چيزى يا كسى وضع شده است، مانند: «ذا» براى اشاره به مفرد مذكر; «ذى» براى اشاره به مفرد مؤنث; «هنا» براى اشاره به مكان نزديك و «هناك» براى اشاره به مكان دور.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 90.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 1، ص 719.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 141.

اسماى اجناس

ر.ك: اسم جنس

اسماى اشاره

ر.ك: اسم اشاره

اسماى عبادات

ر.ك: الفاظ عبادات

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست