responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 153

استحباب غيرى

استحباب مقدمه يك شىء به اعتبار استحباب ذى المقدمه

استحباب غيرى، مقابل استحباب نفسى مى باشد و عبارت است از الزام غير مؤكد به انجام فعلى، به خاطر مصلحتى كه در فعل ديگر قرار دارد، در صورتى كه فعل اول مقدمه فعل دوم باشد; بنابراين، تعلق استحباب به فعل اول، به منظور رسيدن به مصلحت موجود در غير آن (ذى المقدمه) است; به بيان ديگر، فعلى كه استحباب غيرى به آن تعلق گرفته، به خودى خود مطلوب مولا نمى باشد، بلكه به خاطر رسيدن به مطلوب ديگر، استحباب پيدا كرده است، مانند: تمامى مقدمات مستحب نفسى.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 255.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 417.

استحباب مؤكد

مرتبه شديد استحباب

استحباب مؤكد، بعث مولا به انجام كارى است كه در آن به اندازه اى مصلحت وجود ندارد كه مولا راضى به ترك آن نباشد و الزام به آن نمايد، بلكه مصلحت آن به اندازه اى است كه تأكيد بر انجام آن دارد; تأكيدى بيش از تأكيد موجود در استحباب، و كمتر از تأكيد واجب. در اين گونه خواسته ها مكلف به خاطر سرپيچى عقاب نمى شود، ولى شارع او را به خاطر ناديده گرفتن تأكيد او برانجام فعل، سرزنش مى كند. تأكيد بر استحباب در جايى پيش مى آيد كه مستحب، مكمل واجبات دينى باشد، مانند: اذان و اقامه كه مستحب مؤكد است، زيرا تكميل كننده نمازهاى روزانه است و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و ساير معصومان(عليهم السلام) بر اداى آن پافشارى مى نمودند و در كمتر جايى آن را ترك مى كردند، و ترك آن هم به اين علت بوده كه شبهه واجب بودن آن پديد نيايد.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 78.

خضرى، محمد، اصول الفقه، ص 54.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 63.

استحباب مولوى

استحبابِ ناشى از تعلّقِ طلب غير اكيد شارع

استحباب مولوى، مقابل استحباب ارشادى مى باشد و آن، استحبابى است كه مولا مكلف را به خاطر مصلحتى كه در متعلق آن وجود دارد، به انجام آن بعث و تشويق مى نمايد و به همين خاطر، براى به جا آوردن آن ثواب تعيين نموده است، هر چند براى ترك آن، عقاب مقرر نكرده است.

در استحباب مولوى، به خاطر اين كه امر مولا به آن تعلق گرفته، مى توان آن امر را قصد نمود و با قصد قربت، عمل در زمره اعمال عبادى قرار مى گيرد; به خلاف استحباب ارشادى كه با قصد امر، آن فعل، عبادى نمى شود، زيرا فرمان دهنده آن در حقيقت عقل است و مولا به حكم عقل ارشاد مى نمايد.

ايروانى، باقر، الحلقة الثالثة فى اسلوبها الثانى، ج 3، ص 165.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 344.

استحباب نفسى

مستحب بودن نفس يك عمل بدون مقايسه آن با امر ديگر

استحباب نفسى، مقابل استحباب غيرى مى باشد و آن، استحبابى است كه به خاطر وجود مصلحت غير ملزمه در موضوع يا متعلق آن و مطلوبيت نفسى اش، بعث غير اكيد به طور مستقل به آن تعلق گرفته است، نه به منظور رسيدن به مصلحت موجود در چيزى ديگر.

به بيان ديگر، استحباب نفسى آن است كه متعلق آن بنفسه مطلوب شارع بوده و به سوى آن بعث غير اكيد نموده است; يعنى مطلوب بودن آن به خاطر چيز ديگرى نيست، مثل: نماز و روزه مستحبى.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 344.

ايروانى، باقر، الحلقة الثالثة فى اسلوبها الثانى، ج 3، ص (169-168).

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص (417-416).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 5، ص (367-362).

استحسان

عدول از حكم مستفاد از قاعده كلّى به دليل وجود مصالح جزئى

استحسان، مشتق از حسن و در لغت، به معناى نيك دانستن و پسنديدن است.

دانشمندان عامه تعريف هاى مختلفى از استحسان ارايه نموده اند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

1. «ابوالحسن كرخى» از علماى حنفى مذهب مى گويد:

«الاستحسان هو العدول في مسئلة عن مثل ما حكم به في نظائرها الى خلافه لوجه اقوى يقتضى العدول; استحسان آن است كه در يك مسئله، از حكمى كه در نظاير آن است، به خاطر وجود دليلى قوى تر، عدول نموده و به خلاف آن رأى داده شود»;

2. برخى علماى مالكى، استحسان را چنين تعريف كرده اند: «الأخذ بمصلحة جزئية في مقابل دليل كلى; استحسان، برترى دادن مصلحت جزئى و تمسك نمودن به آن در برابر دليل كلى مخالف آن مى باشد»;

3. برخى علماى حنبلى، آن را چنين تعريف مى كنند:

«هو العدول بحكم المسئلة عن نظائرها لدليل خاص من كتاب و سنة; در مسئله اى، از حكمى كه نظاير آن مسئله دارد، به سبب دليل خاصى از كتاب و سنت، به حكم ديگرى عدول شود».

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست