تاريخ فلسفه، تاريخ فكر و انديشه بشر است و در اين تاريخ انديشه
مهمترين جايگاه به تفسير و تحليل هستى اختصاص يافته است. نقطه عطف رويكرد جديد به
مباحث فلسفى در جهان اسلام را صدر المتألهين بنيان نهاد و در غرب نيز معاصر
صدرالمتألهين، رنه دكارت- كه دقيقا هشت سال پس از او (1650 م.) وفات يافت- تحولى
در مباحث معرفتشناسى و جهانشناسى پايهگذارى كرد.
صدرالمتألهين فلسفه خود را با سه مسأله «وحدتوجود»، «اصالتوجود» و «تشكيكوجود» آغاز نموده و پس از آن در هر مسأله از
مسائل فلسفى از اين سه نظريه بهره گرفت و بلكه تمام فلسفه خود را بر آنها
پايهريزى نمود، و در نتيجه، نه تنها كل جهان را واقعيتى يگانه ديد، بلكه نوعى
پيوند عميق بين خالق و مخلوق برقرار و معيّت قيوميه خداوند با خلق را در سايه
مسأله «بسيطالحقيقة كل الاشياء» تفسير كرد.
در ميان دهها اثر ارزنده صدرالمتألهين رسالة المشاعر- علىرغم حجم
اندك خود- جايگاهى بس رفيع و وسيع دارد، در اين كتاب صدرالمتألهين امّهات ابتكارات
و نوآورىهاى خود را، كه همه آثار و لوازم سه مسأله مورد اشاره است، به بحث گذارده
است.
يكى از شرحهاى رسالة المشاعر، شرح ملا محمد جعفر لنگرودى، فرزند ملا
محمد صادق لاهيجى، از فيلسوفان بنام قرن 13 حوزه اصفهان است، وى از شاگردان آخوند
ملا على نورى و استاد آقا على مدرس زنوزى و آقا محمد رضا قمشهاى