نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 462
اكثر اشخاصى كه به انقطاع فيض و امساك جود معتقدند و در اين باب
رسايل متعدد نوشتهاند، بدون ممارست در قواعد عقلى و تمحّض در نقليات از اخبار
مأثوره در اين قبيل از مباحث وارد مىشوند. و برخى نيز به واسطه شبهاتى كه در
اذهان آنان جا گرفته است از قبيل منافات بين ازليت فيض و حدوث خلق و منافات بين
دوام فعل از حق و ثبوت اختيار در مبدأ وجود و بالأخره قدم مخلوق و مصنوع و بطلان
تعدد قدما در ورطه اعتقاد به انقطاع و امساك فيض (نعوذ باللّه من تبعات هذا
الاعتقاد) افتادهاند [1].
نقل و تأييد
صدر المتألهين در اواخر مبحث عاقل و معقول و عقل اسفار اربعه گويد:
«... قال أفلاطون
الشريف: العالم عالمان: عالم العقل و فيه المثل العقلية، و عالم الحسّ و فيه
الأشباح الحسية. و يسمّى العالم الأوّل ك «ليس» و العالم الثاني ك «أيس» [2].
[1]به هر حال بايد معتقد به حدوث عالم بود به نحوى كه مستلزم
تعطيل در فيض نشود؛ چه آن كه حدوث معتقد اهل عصمت و طهارت و انبيا مشخص نيست كه چه
حدوثى است آنچه كه مسلم است، بايد معتقد بود كه جميع مراتب وجودى از ملك و ملكوت،
مخلوق حقّند و حق اول از روى اختيار آن هم اختيار مطلقه (نه مثل اختيار خلق كه
مشوب با جبر و بالأخره جميع اسباب و علل افعال به واجب الوجود منتهى مىشوند و بر
خلاف مشيت و اراده حق چيزى واقع نمىشود) عالم را ايجاد نموده است.
[2]تشبيه به ليسيت، متفرع بر آن است كه مراد از اين دو كلمه
(كليس و كأيس) همان باشد كه اين فيلسوف عظيم ذكر كرده است. يا از باب آن كه عالم
عقول چون خارج از سعه مدارك انسانى است و محسوس به حواس نمىباشد به آن كليس اطلاق
شده باشد. بنابراين، مراد به ليسيت اين عالم، عدم وجود رابطى اين عالم از براى
افهام و مدارك انسانى است نه ليسيت آن عالم فى نفسه و موجودات در عالم طبيعت مقهور
عالم عقلند و آن عالم مدرك و مشهود واقع نمىشود. يا آن كه عوالم عقول از جمله ما
سوى اللّه بشمار نمىروند، چون سبحات جلال و جمال حق و مندك و فانى در وجه مطلق
بلكه عين وجه حقند، لذا موجود به وجود حقند و باقى به بقاى او نه موجود به ايجاد و
باقى به ابقاى
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 462