نام کتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) نویسنده : جمعى از علما جلد : 1 صفحه : 285
به التقاى ساكنين بيفتاد تعلوون شد. واو حرف علّة متحرّك ماقبل حرف
صحيح ساكن، حركت واو را نقل كرديم به ماقبل، واو در موضع حركت بود، ماقبل مفتوح
قلب كرديم به الف تعلاون شد، نيز التقاء ساكنين شد ميانه الف و واو، الف را به جهت
التقاء ساكنين حذف كرديم تعلون شد. بعد از آن امر حاضر بنا كرديم تاء كه حرف مضارع
بود از اولش انداختيم، نظر كرديم به مابعد حرف مضارع، متحرك بود به همان حركت امر
بنا كرديم و نون آخر به وقفى افتاد علو شد. مؤكد كرديم به نون تأكيد ثقيلة، چون
نون ثقيله آمد التقاى ساكنين شد ميانه واو و نون، واو نمىافتاد زيرا كه علامت
جمعيت است و نون نمىافتاد زيراكه علامت تأكيد است، لابد واو را از جنس خود حركت
داديم علونّ شد[1].
رييىّ:
تثنيه مؤنّث، اصلش رييان،
مضاف شد به سوى ياء متكلم، نون اعرابى افتاد ريياى شد، در حالت نصب الف بدل بياء
شد و ياء در ياء ادغام شد رييىّ شد[2].
مسلمىّ:
صيغه جمع مذكّر سالم مضاف
به سوى ياء متكلم است. در اصل مسلمون بود، اضافه شد به سوى ياء متكلم، نون اعرابى
افتاد مسلموى شد. چون واو و ياء در يك كلمه جمع بود و سابق آنها ساكن بود، واو
[1] ما تنها يك تاء را مىتوانيم حذف كنيم نه اينكه اوّل يك تاء
را چون دو تاء جمع شده و سپس تاى ديگر را براى امر.
[2] حق اين است كه رييان
ريّان شود بنابر اين صيغه ريّىّ مىشود، ضمن اينكه ريّان صفت مشبّهه است و مفرد و
نون نون تثنيه نيست.
جامع المقدمات (جامعه
نام کتاب : جامع المقدمات( جامعه مدرسين) نویسنده : جمعى از علما جلد : 1 صفحه : 285