نام کتاب : علم الیقین نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 0 صفحه : 101
و شاب بالتلبيس أسراره
يقول في حيرته: هل هو
و حيرت محمود حيرت أولو
الأبصار است كه از توالى تجليّات و توالى بارقات در مشاهده كبريا و عجائب احكام
ربوبيّت حاصل مىشود؛ و إليه أشار من قال: «ربّ زدني تحيّرا فيك» و من قال:
قد تحيّرت فيك خذ بيدي
يا دليلا لمن تحيّر فيكا
در تو حيرانم و اوصاف و معانى كه تو راست
و اندر آنكس كه تو را بيند و حيران تو نيست
چنانكه آدمى را دو چشم
ظاهر است كه به آن عالم شهادت را مىبيند، در باطن نيز دو چشم است كه به آن عالم
غيب را توان ديد اگر گشوده باشد؛ ليكن اكثر مردمان را آن دو چشم باطن بسته است، لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها
و في الحديث: «ما من عبد إلا و لقلبه عينان، و هما غيب يدرك بهما العيب، فإذا أراد
اللّه بعبد خيرا فتح عين قلبه، فيرى ما هو غائب عن بصره»
و تا آن چشم باطن گشوده
نشود علم به هيچ چيز او را حاصل نمىتواند شد مگر به تقليد، و اگر تقليد را كما هو
حقّه كند به محوضت- من غير تصرف فيه بعقله الناقص- كان من المفلحين.
سعى بايد نمود كه آن چشم
باطن گشوده شود، كار همينست و دواى همه دردها اين، و چون اين كار به حصول پيوست نه
استعانت به برهان در كار است و نه رجوع به ميزان، نه تدافع براهين مىماند و نه
تعارض مكاشفات روى مىدهد، بلكه همه عيان در عيانست، و اطمينان در اطمينان.
و تعاضد شواهد و تصادق
بينات و تحصيل اين بصيرت به فكر و نظر و ممارست براهين عقليّه نمىشود، بلكه هرچند
خوض در آن پيشتر كنند ظلمت و حجاب بيشتر مىشود، و شكوك و شبهات افزونتر مىگردد و
از مقصد دورتر مىافتد.