نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 82
است و آنچه در قرآن كريم
به نام «تأويل» ذكر شده است از قبيل مدلول لفظ نيست بلكه حقايق و واقعيتهايى است
كه بالاتر از درك عامه بوده كه معارف اعتقادى و احكام عملى قرآن از آنها سرچشمه
مىگيرد. آرى، همه قرآن تأويل دارد و تأويل آن مستقيما از راه تفكر قابل درك نيست
و از راه لفظ نيز قابل بيان نمىباشد و تنها پيامبران و پاكان از اولياى خدا كه از
آلايشهاى بشريت پاكند، مىتوانند از راه مشاهده آنها را بيابند. آرى، تأويل قرآن
روز رستاخيز براى همه مكشوف خواهد شد.
توضيح: به خوبى مىدانيم
آنچه بشر را وادار به سخنگويى و وضع لغت و استفاده از الفاظ نموده همانا
نيازمندىهاى اجتماعى مادى است. بشر در زندگى اجتماعى خود ناگزير است كه منويات و
محتويات ضمير خود را به همنوعان خود بفهماند و در راه همين منظور از صدا و گوش
استمداد جويد و گاهى كم و بيش از اشاره و چشم استفاده كند و از اينجاست كه در
ميان شخص گنگ و نابينا هيچگونه تفاهم برقرار نمىشود، زيرا آنچه نابينا به زبان
مىگويد گنگ نمىشنود و آنچه گنگ به اشاره مىفهماند نابينا نمىبيند و از اين روى
در وضع لغات و نام گذارى اشياء تأمين نيازمندى مادى منظور بوده و براى چيزهايى و
اوضاع و احوالى لفظ ساخته شده كه مادى و در دسترس حس يا نزديك به محسوس مىباشد
چنانكه مىبينيم در مواردى كه مخاطب ما يكى از حواس را فاقد است اگر بخواهيم از
چيزهايى كه از راه همان حس مفقود درك مىشود، سخن بگوييم دست به يك نوع تمثيل و تشبيه
مىزنيم؛ مثلًا اگر بخواهيم به يك نابيناى مادرزاد از روشنايى و رنگ، يا به كودكى
كه به حد بلوغ نرسيده از لذت عمل جنسى توصيف كنيم مقصود خود را با نوعى از مقايسه
و تشبيه آوردن مثل مناسب تأديه مىكنيم. بنابراين اگر فرض كنيم در جهان هستى
واقعيتهايى وجود دارد كه از ماده و آلايش ماده منزه است (و واقع امر هم همين است)
و از گروه بشر در هر عصر يك يا چند تن انگشتشمار استعداد درك و
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 82