نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 219
2- 3- 3: برهان دوم
اين برهان مبتنى بر دو
مقدمه زير است:
مقدمه اوّل: اگر اعاده
معدوم جايز باشد- به عبارت ديگر بر فرض اينكه معاد (امر اعاده شده) ممكن الوجود
باشد- ايجاد مثلين من جميع الجهات از ابتدا نيز جايز و ممكن است.
مقدمه دوم: تالى باطل است.
نتيجه: اعاده معدوم محال
است.
اثبات ملازمه: اثبات
ملازمه بين مقدم و تالى در مقدمه اوّل خود متوقف بر مقدمات زير است:
الف) معاد يك شىء و
مبتدئى كه از جميع جهات مثل آن شىء است مثلان هستند.
بهتر است ابتدا با دو
اصطلاح «معاد» و «مبتدأ» آشنا شويم. مقصود از «مبتدأ» موجودى است كه براى
اولينبار ايجاد شده است، نه اينكه معدوم شده باشد و دوباره بعينه ايجاد شده باشد،
برخلاف «معاد» كه موجودى است كه معدومشده و على الفرض براى دومين يا سومين بار،
... بعينه ايجاد مىشود، به اين موجود از آن جهت كه پس از انعدام دوباره بعينه
ايجاد شده است «معاد» مىگويند. درواقع، معاد بودنش همان موجوديت دوباره اوست. به
عبارت ديگر، معاد همان معدوم اعاده شده است از آن جهت كه اعاده شده است. پس اگر
موجودى معدوم شد و دوباره بعينه موجود شد، قبل از انعدام مبتدأ است و بعد از
انعدام معاد. اكنون فرض مىكنيم شىء الف موجود شد و سپس معدوم شد و بعد بعينه
دوباره موجود شد و نيز فرض مىكنيم شىء ب شيئى مبتدأ است ولى با شىء الف مثلان
من جميع الجهاتاند. حال واضح است كه شىء ب با معاد الف مثلان هستند، زيرا معاد
الف با خود الف- مبتدأ الف- مثلان من جميع الجهاتاند، چون معاد الف بعينه خود الف
است كه در زمان ديگرى دوباره موجود شده است، پس مثل الف است و نيز ب مثل الف است.
پس ب و معاد الف مثلان هستند.
ب) مثلان داراى حكم
واحدند.
قاعدهاى كلى در فلسفه
وجود دارد كه معمولا با اين تعبير بيان مىشود كه «حكم الامثال فى ما يجوز و ما لا
يجوز واحد»؛ يعنى، اشياء مثل هم در احكام ايجابى و سلبى مشتركاند، پس اشيائى كه
از جهتى مثل هماند هر حكم ايجابى يا سلبى كه بر يكى از آنها از آن جهت كه مثل است
بار شود بر تمام آنها بار مىشود. زيد و عمرو در انسانيت مانند هم هستند، هردو
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 219