نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 164
ماهيت حمل شود باقى
نمىماند و به عبارت روشنتر ماهيت حقيقتا و بالذات به هيچ وصف و صفتى متصف
نمىشود. با توجه به اين مطلب، چگونه مىتوان بين «اتصاف كثرت ماهوى به وجود» و
«اتصاف ماهيت به كثرت ماهوى» فرق نهاد؟[1]
بنابر توضيحات فوق، اين
هردو يك حكم دارند، همانطور كه اتصاف كثرت ماهوى به وجود، يعنى موجود بودن كثرت
ماهوى، بالعرض است، اتصاف ماهيت به كثرت ماهوى نيز بالعرض مىباشد؛ زيرا گفته شد
كه تمام اوصاف ماهيت بالعرض است. در هرحال، جواب مذكور با مطلبى كه در فصل اول/ 1-
6 بيان شد سازگار نيست و قهرا با اين جواب مشكلى حل نمىگردد.
3- 6: اشكال سوم
ملاحظه شد كه لبّ مدعاى
كتاب اين است كه تمام تقسيمات وجود به اختلاف و كثرت تشكيكى وجود برمىگردد. معناى
اين سخن اين است كه در هريك از تقسيمات وجود فرق بين دو قسم فرق تشكيكى است. پس
تفاوت وجود ذهنى و خارجى به تشكيك است، يكى مرتبه كامل وجود است و ديگرى مرتبه
ناقص آن. نيز بين وجود بالقوه و وجود بالفعل، بين وجود سيّال و وجود ثابت، بين
وجود ممكن و وجود واجب، بين وجود علت و وجود معلول، بين وجود مادى و وجود مجرد و
همچنين در ساير تقسيمات وجود تفاوت دو قسم به نقص و كمال و شدت و ضعف است. اين
مطلب نيز قابل قبول نيست، در پارهاى از تقسيمات وجود اين سخن صادق است، مثل تقسيم
وجود به ممكن و واجب، به مادى و مجرد، به معلول و علت، زيرا چنانكه خواهيم ديد،
وجود معلول مرتبه ضعيف وجود و وجود علت مرتبه قوى آن است و همچنين است وجود ممكن و
واجب و ... در اين موارد، اختلاف بين دو قسم اختلاف تشكيكى است اما پارهاى از
انقسامات وجود، مانند انقسام به واحد و كثير، را نمىتوان به اينگونه تشكيك-
تشكيك به معناى كمال و نقص و شدت و ضعف يك حقيقت واحد- برگرداند، مگر اينكه مقصود
تشكيك به معناى عام باشد كه عبارت است از صرف اينكه ما به الامتياز به ما به
الاشتراك برگردد، نه تشكيك به معناى خاص كه مستلزم كمال و نقص و شدت و ضعف مراتب حقيقت
واحد است. استاد علامه (ره) در حواشى خود بر اسفار به