نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 122
2- 4- 6: برهان
مقدمه اول: اگر صفات وجود
واقعيتى جداى از وجود داشته باشند، همه معدوم خواهند بود.
زيرا معناى اين سخن اين
است كه واقعيت اين صفات همان واقعيت وجود نيست و بديهى است كه هرچه غير از واقعيت
وجود فرض شود معدوم است؛ پس اين صفات نيز معدوم خواهند بود.
مقدمه دوم: تالى باطل است.
اين صفات موجودند، زيرا اگر موصوفى در ظرفى متصف به صفتى باشد، بايد در آن ظرف هم
موصوف موجود باشد و هم صفت و به عبارت ديگر محال است شىء موجودى متصف شود به چيزى
كه معدوم است؛ و فرض اين است كه وجود شىء در خارج حقيقتا متصف به اين صفات
مىشود، پس همانطور كه در خارج وجود شىء حقيقتا موجود است، اوصاف آن نيز حقيقتا
موجودند.
نتيجه: مقدم نيز باطل است؛
يعنى صفات وجود واقعيتى جداى از وجود ندارند:
اذ لو كانت خارجة، كانت
باطلة.
5- 6: فرع پنجم- انقسام
موجود به بالذات و بالعرض
در بحث اصالت وجود، توضيح
داده شد كه ما محمول «موجود» را هم بر وجود اشيا حمل مىكنيم و هم بر ماهيت آنها؛
مثلا، مىگوييم: «وجود انسان موجود است» و نيز مىگوييم:
«انسان موجود است»، پس هم
وجود اشيا موجود است هم ماهيت آنها؛ يعنى، وجود قسمى از موجود است و ماهيت نيز
قسمى؛ به عبارت ديگر، موجود منقسم مىشود به دو قسم: وجود و ماهيت. از طرف ديگر،
گفتيم كه حمل موجود بر وجود حقيقى و بالذات است و بر ماهيت مجازى و بالعرض؛ يعنى،
وجود حقيقتا و بالذات موجود است، عين موجوديت است و ماهيت مجازا و بالعرض؛ معناى
اين سخن اين است كه در تقسيم مذكور يك قسم، يعنى وجود، قسم حقيقى اين تقسيم است و
قسم ديگر، يعنى ماهيت، قسم مجازى آن، لذا مىتوان گفت كه موجود تقسيم مىشود به دو
قسم: موجود حقيقى و بالذات، كه همان وجود است، و موجود مجازى و بالعرض، كه همان
ماهيت است؛ يعنى، همه اشيا يكسان به موجوديت متصف نمىشوند. پس بنابر اصالت وجود و
اعتباريت ماهيت، ما به تقسيم جديدى در موجود مىرسيم:
موجود بالعرض و موجود
بالذات:
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 122