نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 272
ايشان از اثبات «وسايط»
عقليّه و نفسيّه و قوا و طبايع، نيست مگر تنزيه ذات اقدس و ملائكه مقرّبين و
قدّيسين كه مزاولت امور خسيسه، به اهل قدس مناسبت ندارند و سلطان حقّ حقيقى را،
جنود «لا تحصى» است: «وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ
إِلَّا هُوَ».[1] و شهادت مىدهد به اين، كتب ايشان در
عنايات حق به خلق، اشياء و كتب تشريح.
و آنچه از حكم و مصالح
نوشتهاند كه وسايط به حول و قوّت او تاثير مىكنند و قول: «لا مؤثّر فى الوجود
الّا الله»[2] از الهيّين است كه در السنه اشاعره
متداول شده و همه را چون «قلم» در دست «كاتب» مىدانند. پس، مصوّره، خامه مصوّره
حقيقى است، ليكن ما را نظر اسباب سوزى هست كه همه قدرتها را و تأثيرها را متدلّى
به حضرت اقدس ديده، قدرت فعليه او مىبينيم.
مثنوى
ديده خواهم، سبب سوراخ كن
تا سبب را بركند، از بيخ و بن
گفتيم سابق، ديگران «شمس»
مىبينند، فاعل «نهار» و اهل توحيد اخصى، «نور الانوار» و «نار» مىبينند و منضج و
معدل و غير اين از آثار، و اهل توحيد واحد قهّار:
«اقرأ و ارقا».[3] پس، سخن ما با ايشان، اين است- كه چنانكه در باب عموم قدرت او
گفتيم- كه: حقير را جليل ببين! بيت
ديده پاك، اين چنين بيند
نازنين، جمله نازنين بيند
و جهت نورانيّت و خيريّت
كه «بود» است در هر موجود، و غير او «نابود» در همه صورتش مشاهد باشد و بعد از اين
تبدّل نظر، مطلق وجود را به او نسبت ده كه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ
العظيم».[4] پس، امور عظيمه مثل عجايب خلقت آدمى
را، چه داعى كه به او نسبت ندهى؟ و آراسته و پيراسته است و همه خيريّت و
[1] - مدّثر/ 34.
[2] - «تفسير مثنوى»، ج13/ 479 و 480. استاد جعفرى، از اين قاعده، با عنوان «اصل خالقيّت خداوندى» يادكرده است. «جبر و اختيار»/ 227.
[3] - بخوان و بالا بيا،«بحار الانوار»، ج 92/ 197 و 198 و ج 8/ 186.
[4] - «بحار الانوار»، ج95/ 419 و 420.
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 272