را در قبال عوض به متصرف تحويل نداده تا يد، ضمانى محسوب گردد، بلكه
آن را با رضايت خود و بنا به غرض و مصلحتى كه در نظرش بوده تحويل داده است و لذا
متصرف در قبال حوادث غير مترقبه هيچ گونه مسئوليتى ندارد. ب) يد باربر: اگر باربر در حين نقل و انتقال كالا به زمين بيفتد و كالا از پشتش
رها شود و خسارت ببيند يا تلف شود، در اين صورت، گروهى از فقها عقيده دارند كه
باربر ضامن است.[1]مستند اين
گروه از فقها، قاعده اتلاف است كه در آينده مورد بحث قرار خواهد گرفت. ولى به نظر مىرسد نظر فقهاى مخالف كه مىگويند
باربر ضامن نيست، صحيحتر است؛ زيرا اولا حادثه و علل قهريه باعث سقوط باربر و به
تبع او كالاى مورد نقل و انتقال شده و در واقع، مال «تلف» شده و «اتلاف» كه بايد مستند به فعل فاعل باشد مصداق ندارد و بنابراين، باربر كه
دخالتى در تلف مال نداشته «متلف» محسوب نمىگردد و ضامن نيست. ثانيا مال در يد باربر به نحو امانت بوده و
يد او از مصاديق يد امانى است، چرا كه مال بدون عوض در دست او قرار داشتهو اجرت باربر در قبال باربرى بوده، نه در
قبال عين مال و اذن مالك نيز نسبت به تصرف در مال مجانى بوده است. ميرزاى نايينى و
مرحوم خوانسارى و آية اللّه خويى نيز در حاشيه بر عروة الوثقى عقيده به عدم ضمان
دارند.[2]به هر حال،
در اين كه يد باربر يد ضمانى نيست، بلكه امانى است، اختلافى وجود ندارد، بلكه
اختلاف در صدق اتلاف و عدم آن است.[1] همان، ج 5، ص 68.
[2] ر.ك: حواشى ميرزاى نايينى، خوانسارى وخويى بر العروة الوثقى.