واگذاشت و به پيشنهاد
حضرت، آن را براى خويشانش وقف كرد.[1] وى از جمله راويان حديث پيامبر است.[2] براساس نقلى، پيامبر در واپسين روزهاى عمر خود، به ابوطلحه فرمود تا
سلامش را به قوم خود برساند و سپس آنان را به عفاف و استقامت ستود.[3] قبر پيامبر صلى الله عليه و آله را
ابوطلحه آماده ساخت.[4]
وى در زمان رسول خدا بسيار روزه مىگرفت و پس از او تا آخر عمر، جز در سفر و عيد
فطر و قربان روزه بود.[5]
صاحب قاموسالرجال به علت گفتار و رفتارى كه در خلافت عمر از او سرزده، روايات او
را ضعيف مىشمارد.[6] به گفته ابن ابى الحديد عمر در واپسين
ساعات عمرش با تعيين شورايى 6 نفره مركب از على عليه السلام، عثمان، طلحه، زبير،
سعد بن ابى وقاص و عبدالرحمن بن عوف، به ابوطلحه فرمان داد با همراهى 50 مرد مسلح
اين 6 نفر را در خانهاى جمع كند و سه روز به آنها مهلت دهد تا يكى را از ميان
خودشان به عنوان خليفه انتخاب كنند و چنانچه 4 نفر از آنان يا سه نفر كه عبدالرحمن
در ميان آنها باشد بر امرى اتفاق و ديگران مخالفت كردند گردن مخالفان را بزند؛
همچنين اگر پس از سه روز، آنان امر خلافت را تعيين نكردند، آنان را گردن بزند.[7] ابوطلحه نيز سوگند ياد كرد بيش از سه
روز به آنان مهلت ندهد.[8] برخى وفاتش راسال 34 هجرى
در 70 سالگى در مدينه دانسته و گفتهاند: عثمانبنعفان بر جنازهاش
نماز خوانده؛[9] امّا اهل بصره معتقدند كه در سفرى
دريايى در كشتى مرده و پس از 7 روز بدون آن كه جسدش تغيير كند، در جزيرهاى مدفون
شده است.[10] وفات او را سالهاى 32، 33 و 51 نيز
گفتهاند.[11] به نقلى، ابوزرعه دمشقى، وفات او[1]. صحيح البخارى، ج3، ص 258؛ روضالجنان، ج 4، ص 427 [2]. تهذيبالكمال، ج10، ص 75 [3]. اسدالغابه، ج 2، ص361 [4]. تاريخ يعقوبى، ج2، ص 114؛ اسدالغابه، ج 2، ص 361 [5]. الطبقات، ج 3، ص384 [6]. قاموس الرجال، ج4، ص 552- 553 [7]. شرح نهج البلاغه،ج 1، ص 146 [8]. قاموس الرجال، ج4، ص 552 [9]. الطبقات، ج 3، ص385؛ المعارف، ص 271 [10]. الطبقات، ج 3، ص385؛ تهذيبالكمال، ج 10، ص 76 [11]. اسدالغابه، ج 2،ص 362