روايت، ابوطالب دليل عدم
اظهار اسلام خود را بيان مىدارد؛ با اين حال تأكيد مىكند كه بر دين پدرانش
مىميرد. مفسران با استناد به آيه
219 شعراء/ 26 «و تَقَلُّبَكَ فِىالسجِدين»
بر اين باورند كه پدران پيامبر همه موحّد بودهاند.[1] بنابراين، اگر ابوطالب بر دين پدرانش كه اجداد پيامبر هستند از دنيا
رفته باشد، موحّد بوده و دليلى بر كفر او نيست. در روايات چندى از امامباقر و
صادق عليهما السلام[2]
و نيز ابنعباس و مجاهد،[3]
آيه اخير به انتقال پيامبر از اصلاب انبيا به انبياى ديگر تا پدر و مادرش كه نشانه
ايمان همه پدران و مادران پيامبر است، تفسير شده است. قرطبى نيز در تأييد روايتى
از عايشه مبنى بر اين كه خداوند، پدر و مادر پيامبر را پس از بعثت وى زنده كرد و
آنها به وى ايمان آوردند،[4] مىگويد: احياى آن دو عقلًا و شرعاً ممتنع نيست و من شنيدهام كه
عمويش ابوطالب را نيز زنده كرد و او به پيامبر ايمان آورد.[5] احمد زينى دحلان بر آن است
كه بسيارى از دانشمندان محقق، عارفان و ارباب كشف و شهود از جمله قرطبى، سبكى و
شعراوى به نجات ابوطالب معتقدند.[6] وى در پاسخ به اين پرسش كه چرا پيامبر ابوطالب را با صراحت مسلمان
معرفى نكرد، مىگويد: شايد خداوند به جهت به دست
آوردن دل مؤمنان امر ابوطالب را مبهم گذاشت؛ زيرا پدران آنها كافر بودند و
ابوطالب را نيز كافر مىپنداشتند و چنانچه پيامبر به ايمان او تصريح مىكرد،
پذيرش آن بر اصحاب سنگين بود كه ابوطالب اهل نجات باشد؛ ولى پدران آنها معذب
باشند.[7] 4. آيه 67 مائده/ 5: «يايُّهَا الرَّسولُ بَلّغ ما انزِلَ الَيكَ مِن ربّكَ و ان
لَمتَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن و
اگر نكنى، پيامش را نرساندهاى و خدا تو را از گزند مردم نگاه مىدارد.»[1]. اسنىالمطالب، ص59 [2]. مجمعالبيان، ج 7،ص 324؛ نورالثقلين، ج 4، ص 69 [3]. الدرالمنثور، ج 6،ص 331- 332 [4]. الروض الانف، ج 2،ص 187 [5]. تفسير قرطبى، ج 2،ص 64؛ تفسير ابنكثير، ج 2، ص 408 [6]. اسنىالمطالب، ص61 [7]. همان، ص 65- 66