و عيسى و الياس را كه همگى
از شايستگان بودند.» (انعام/ 6، 85) 6. دريافت وحى الهى: «... و أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيرتِ و إِقامَ الصَّلوةِ و
إِيتاءَ الزَّكوةِ و كَانوا لَنا عبدِين ... و به ايشان،
كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما
بودند.» (انبياء/ 21، 73) بيشتر مفسّران، مقصود وحى را در آيه، وحى تشريعى
دانستهاند؛[1] ولى علّامه طباطبايى آن را به معناى
راهنمايى باطنى خداوند دانسته، در توضيح آن مىگويد: اضافه مصدر به معمولش
(فعلالخيرات) بر تحقّق آن در خارج دلالت مىكند؛ بنابراين، وحى به عمل آنان تعلّق
گرفته؛ يعنى انجام عمل از آنان، همزمان با وحى به آن كار است (دلالت باطنى) و اين،
غير از وحى تشريعى است كه ابتدا كارى را تشريع مىكند؛ سپس كار براساس آن، انجام
مىشود.[2] 7. مقام نبوّت: «... وَ جَعَلنا فِى ذُرّيَّتِهِما النُّبوَّة/ و در ميان فرزندانش نبوّت را قرار داديم.» (26 حديد/ 57) در آيات
54 و 163 نساء/ 4؛ 89 انعام/ 6؛ 73 انبياء/ 21 نيز به اين مطلب اشاره شده است. 8. مقام امامت و
هدايتگرى: «و جَعَلنهُم أَئِمَّةً يَهدونَ بِأَمرِنا .../ و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مىكردند.»
(انبياء/ 21، 73) به نظر علّامه طباطبايى، مقصود از هدايت در اين آيه، به دليل
مقيّد شدن آن به «امر» هدايت باطنى و رهبرى تكوينى انسانها در مسير كمال معنوى
است، نه هدايت ظاهرى كه تبليغ دين و نشان دادن راه باشد.[3] بعضى، در ذيل آيه «قالَ إِنّى جاعِلُكَ
لِلنّاسِ إِماماً قالَ و مِن ذُرّيَّتِى» (بقره/ 2، 124)
گفتهاند: ذرّيّه صالح ابراهيم، در پرتو دعاى وى به امامت رسيدند.[4] 9. دريافت كتاب: «فَقَد ءَاتَينا ءَالَإِبرهيمَ الكِتب/
ما به خاندان ابراهيم كتاب داديم.» (نساء/ 4، 54) اين فضليت در آيه 163 نساء/ 4؛
89 انعام/ 6؛ 58 مريم/ 19 و 27 عنكبوت/ 29 نيز آمده است. مفسّران، «كتاب» را به
معناى كتابهاى آسمانى (صحف[1]. مجمعالبيان، ج 7،ص 89؛ التفسير الكبير، ج 22، ص 191؛ الميزان، ج 14، ص 305 [2]. الميزان، ج 14، ص305 [3]. الميزان، ج 14، ص304 [4]. تفسير موضوعى، ج6، ص 457