نام کتاب : تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي نویسنده : عسکر حقوقی جلد : 1 صفحه : 121
۳. در جلد دوّم تفسير ابوالفتوح رازى، صفحه ۴۶۶ [1] ، ذيل تفسير آيه «وَ لَمّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ» [2] گويد: و اين عبارتى است و كنايتى از پشيمانى بر سبيل مبالغه. عرب پشيمان را گويد كه «سَقَطَ في يده و اسقط فى يده». پندارى كه آنچه مضرّت او در آن است، در دست او نهادند. چون بداند كه آنچه كرده، بد بود، پشيمان شود. و اين جمله كنايات مليح است و نيز در جاى خجالت مستعمل باشد و به زبان ما نيز چون كسى پشيمان و خجل شود از كارى، گويد: از دست در افتادم كه آن ديدم. و بر حق ايشان هر دو بود: هم پشيمانى و هم خجالت. ۴. در جلد دوّم تفسير ابوالفتوح رازى، صفحه ۵۳۷ [3] ، ذيل تفسير آيه: «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها» [4] گويد: و در عرف معروف است كه چون كسى را كارى روان باشد، گويند: «الرِّيح لَهُ وتهب لهُ الرِّيح»، و به زبان ما گويند: باد باد اوست.... ۵. در جلد سوّم تفسير ابوالفتوح رازى، صفحه ۴۴۰ [5] ذيل تفسير آيه: «يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ» [6] مى گويد: مى خواست ديوار كه بيفتد. اين از مجازات قرآن است و اين عبارت نيز به لغت ما آيد: ديوار كه بخواست، افتاد يا بخواهد افتاد.... ۶. در جلد چهارم تفسير ابوالفتوح رازى، صفحه ۴۳۲ [7] ذيل تفسير آيه: «طَلْعُها كَأَنَّهُ رُو?سُ الشَّياطِينِ» [8] گويد: امّا تشبيه او به سر هاء ديوان به آن كه كس نديده است، و اين تشبيهى