بنابراين وظيفه هر مسلمانى است كه نيروى فكرى خود را به كار گرفته ، شكوفا سازد. تا آمادگى فكرى لازم جهت فراگيرى امور مختلف را به دست آورد.
2 ـ آمادگى بدنى : رشد و نموّ لازم بدن و سلامت عمومى آن ، زمينه ساز يادگيرى است و بدون آن اگـر چـه راه يـادگـيـرى بـسـتـه نـخـواهـد شـد، امـا بـطـور قـطـع انـسـان را دچـار مـشـكـل و از فـراگـيـرى بـرخـى مـسـايـل مـحـروم خـواهـد سـاخـت . بـه عـنـوان مـثـال انـسـان نـابـيـنـا از آمـوختن امورى كه از راه چشم امكان دارد، ناتوان است . همچنين بعضى از بيماريها قواى ادراكى انسان را ضعيف ساخته ، چه بسا موجب عقب افتادگى ذهنى او گردد.
اسـلام ، هـمـچنان كه براى تربيت روح اهميت قائل شده است ، پرورش جسم را نيز مورد توجه و تاءكيد قرار داده است .
شهيد مطهرى (ره ) مى فرمايد:
(اسلام (تن پرورى ) به معنى (نفس پرورى ) را شديداً محكوم كرده است ، اما پرورش بدن بـه مـعـنـى مـراقـبت و حفظ سلامت و بهداشت را از واجبات شمرده است و هر نوع عملى را كه براى بدن زيانبخش باشد حرام شمرده است .)(228)
قـرآن كـريـم بـه بـهـره بـردارى صـحيح از نعمتهاى الهى در جهت سلامتى بدن دعوت كرده مى فرمايد:
از چـيـزهـاى حـلال و پاكيزه اى كه خدا به شما روزى داده است ، بخوريد و شكر نعمتهاى خدا را به جاى آوريد اگر او را مى پرستيد.
امام رضا(ع ) در بيان علّت حلال و حرام بودن خوردنيها و آشاميدنيها مى فرمايد:
(بـدان كـه خـداى بـزرگ هـيـچ خـوردن و آشـامـيـدنـى را حـلال نـكـرده جـز آنكه در آن سود و صلاح باشد و چيزى را حرام نكرده مگر آن كه در آن زيان ، نـابـودى و فـسـاد بـاشـد. پـس هـر چـيـز سـود بـخـش و تـقـويـت كـنـنـده بـدن حـلال اسـت ، و هـر چـيـز زيـان آورى كـه نـيـروى بـدن را تحليل مى برد يا كشنده است ، حرام مى باشد.)(230)
على (ع ) با اشاره به اهميت سلامتى بدن مى فرمايد:
(اَلصِّحَّةُ اءَفْضَلُ النِّعَمِ)(231)
سلامتى بهترين نعمتها است .
از اين رو هر متعلمى بايد نسبت به بهداشت و سلامتى بدن خود كوشا باشد، تا با آمادگى هر چه بيشتر به يادگيرى امور گوناگون بپردازد.
3 ـ آمـادگـى عاطفى : يكى از استعدادهاى روحى آدمى ، عاطفه و محبت است . انسان از سويى تشنه مـحـبـّت اسـت تا روح خود را از سرچشمه هاى زلال آن سيراب سازد، و از سوى ديگر از محبت به ديگران لذت مى برد.
شهيد مطهرى (ره ) مى فرمايد:
(انـسـان نـوعـى ديگر احساسات دارد كه از لحاظ حقيقت و ماهيت با شهوت مغاير است ، بهتر است نام آن را (عاطفه ) و يا به تعبير قرآن (مودّت ) و (رحمت ) بگذاريم )(232)
از اين رو، چگونگى و ميزان رشد عاطفى تاءثير مستقيمى در رفتار و واكنشهاى فرد دارد و نقشى اساسى را در يادگيرى او ايفا مى كند.
شـهـيـد مـطـهـرى (ره ) در ايـن بـاره مـى فـرمـايـد: (عـشـق و مـحـبـت ، سـنـگـيـن و تنبل را چالاك و زرنگ مى كند و حتى از كودن ، تيزهوش مى سازد.)(233)
اسلام دين راءفت و محبّت است ، و با تاءكيد فراوان ، پيروان خود را به مهربانى با يكديگر سفارش مى كند. و آنان را از هرگونه كينه و دشمنى نسبت به هم برحذر مى دارد.
خداوند پيامبر خود را با اين ويژگى ستوده مى فرمايد:
(... بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ)(234)
پيامبر نسبت به مؤ منان ، بسيار رؤ وف و مهربان است .
پيامبر(ص ) محبّت نسبت به يكديگر را ازشرايط ايمان و ورود به بهشت شمرده مى فرمايد:
(... وَالَّذى نـَفـْسـى بـِيـَدِهِ لا تـَدْخـُلُونَ الجـَنَّةَ حـَتـّى تـُؤْمـِنـُوا وَ لا تـُؤْمـِنـُوا حـَتـّى تَحابُّوا)(235)
سوگند به آنكه جانم به دست اوست ، وارد بهشت نمى شويد مگر اينكه ايمان بياوريد و ايمان نمى آوريد مگر اينكه به همديگر محبت بورزيد.