responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تعليم و تربيت در اسلام نویسنده : الهامى نيا، على اصغر؛ احمدى، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 44
وظايف متعلّم

كـمـيـل بن زياد گويد: روزى امير مؤ منان (ع )، دست مرا گرفته به خارج از شهر رفتيم . چون بـه صـحـرا رسـيـديـم ، امـام نـفـس بـلنـدى كـشـيـد و فـرمـود: (اى كـمـيـل ! ايـن دلهـا [بـسـان ] ظـرفند و بهترين آنها جادارترين آنهاست . آنچه مى گويم خوب در گـوش گير، مردم سه دسته اند: 1 ـ عالم ربّانى . 2 ـ متعلّم در راه نجات . 3 ـ حشراتى كه با هر نوايى مى رقصند و با هر بادى مى روند.(242)

مـتـعلّم براى قرار گرفتن در بستر رهايى و سعادت ، بايد راه درازى بپيمايد و زحمات و سـخـتـيـهـاى فـراوانى را تحمّل كند. آنچه تحت عنوان وظايف متعلّم طى سه درس تقديم مى شود گـوشـه اى از وظـايـف مـتـعـلّمـان عـزيـز اسـت كـه تـا حـدودى آنـهـا را بـه سـرچـشـمـه زلال معارف الهى نزديكتر مى كند و راه سودجويى از آنها را آسانتر مى سازد:

الف ـ وظايف متعلّم نسبت به خدا

در اين راستا، سه عنوان مهم قابل طرح است :

1 ـ توكّل و توسّل

نـخـسـتـيـن گـام در راهـيـابـى بـه مـعـارف الهـى و دانـشـهـاى سـودمـنـد ديـنـى ، ارتـبـاط، توكل و اميدوارى به خدا و توسّل به اولياى گرانقدر اوست . اين موضوع تا آنجا مهمّ و مطمئن است كه خداوند به پيامبرش چنين سفارش مى كنند.

(... قُلْ رَبِّ زِدْنى عِلْماً)(243)

بگو: پروردگارا بر دانش من بيفزاى .

اگر كسى با ايمان و توكل به خدا به كسب دانش ، روى آورد، خداوند از راههاى پيدا و پنهان ، يـاريـش مـى كـنـد و دلش را از نـور عـلم سـرشـار مـى سـازد، هـمـان گـونـه كـه بـا تـوسـل به اهل بيت (ع ) به چنين هدفى نائل خواهد شد. براى روشن شدن مطلب ، به دو داستان زير توجه كنيد:

1 ـ عـنـوان بصرى مى گويد براى تحصيل علوم اسلامى به مدينه رفتم در درس مالك بن انس شـركـت كـردم . پـس از مدتى تصميم گرفتم به محضر امام صادق (ع ) شرفياب شده از خرمن علم و دانشش ، خوشه برگيرم ، به همين جهت مدّتى به منزلش رفت و آمد مى كردم تا روزى به مـن فـرمـود: (مـن آدم گـرفـتـارى هستم ، بعلاوه ذكرها و دعاهايى بايد در شبانه روز بخوانم ، مـزاحـم كـار من نشو و وقت مرا نگير و همان گونه كه تا حالا از مالك درس مى آموختى از اين پس نـيـز چـنين كن ) من از سخن امام محزون شدم و با خود گفتم : اگر در من خيرى مى ديد، مرا از نزد خـود نـمـى رانـد. از آنجا به حرم مطهر پيامبر رفتم و دو ركعت نماز خواندم و از خدا خواستم كه قـلب امـام صادق (ع ) را نسبت به من مهربان سازد، پس از چند روز غم و اندوه ، روزى حوصله ام تـنـگ شـد، بـرخـاسـتـم و بـه خـانـه امـام رفـتـم ، پـس از سـلام و احـوال پـرسـى ، امام پرسيد: چه كار دارى ؟ گفتم : از خدا خواسته ام كه قلبت را نسبت به من ، مـهربان و از دانشت به من روزى فرمايد و اميدوارم كه خواسته ام را اجابت نمايد. امام فرمود: اى ابـاعـبـدالله : دانـش (واقـعـى ) بـه يـادگـيـرى نـيـسـت ، بـلكـه نـورى اسـت كـه در دل كـسـى قرار مى گيرد كه خدا بخواهد او را هدايت كند. اگر طالب علمى ، نخست ، حقيقت عبوديت را در خـود تـقـويـت كـن !... و بـديـن گـونـه مـن شروع به كسب دانش ‌ از محضر آن امام همام كردم .(244)

2 ـ مـرحـوم عـلاّمـه طـبـاطـبـايـى مـى فـرمـايـد: از تـبـريـز ـ بـه قـصـد ادامـه تـحـصـيـل ـ به سوى نجف حركت كردم ، در بين راه همواره در فكر بودم كه چه درسى بخوانم ، پيش چه استادى شاگردى كنم و چه روشى را انتخاب كنم كه مورد پسند خدا باشد، هنگام ورود بـه نـجـف ، رو كـردم بـه بـارگـاه امـيـر مـؤ مـنان (ع ) و عرضه داشتم : يا على ! من براى ادامه تـحـصيل به محضر شما شرفياب شده ام . ولى نمى دانم چه روشى را در پيش گيرم ، از شما مى خواهم كه مرا به آنچه صلاح من است ، راهنمايى كنيد.

نام کتاب : تعليم و تربيت در اسلام نویسنده : الهامى نيا، على اصغر؛ احمدى، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 44
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست