بايد تمام مهر را به زوجه بدهد و به مدلس رجوع كند توضيحا اين
كه زوج مىتواند فسخ نكند و در صورتى كه فسخ نكرد اگر با وجود شرط بكارت باكره
نبوده مىتواند تفاوت مهر المثل ثيبه و باكره را از مهر المسمى كسر نمايد.
س 564
- شخصى در حال مرض روانى بوده بعضى از مؤمنين خير انديش براى او زنى
عقد كردند بعدا روز بروز حال او بدتر شده به طورى كه آرام و قرار ندارد و موجب
زحمت ديگران و خانواده خود مىباشد براى زوجه او راه فسخ و نجاتى هست يا نه و اگر
محتاج بطلاق باشد در موضوع طلاق او چه تكليفى داريم چون دادگاه هم اجازه طلاق او
را صادر مىنمايد.
ج
- اگر بيمارى روانى او به نحوى نبوده كه بحد جنون رسيده باشد و خودش
ازدواج كرده وقتى بحد جنون برسد زن مىتواند عقد را فسخ نمايد و اگر جاهل بحكم
بوده فعلا كه علم پيدا كرده فسخ نمايد و اگر مجنون بوده و ولىّ شرعى عقد كرده و زن
نمىدانسته در اين صورت هم مىتواند فسخ نمايد و اگر زن هم مىدانسته ولىّ شرعى او
در صورت ضرورت و مصلحت مجنون مىتواند او را طلاق دهد و اگر مجنون بوده و عقد بدون
اذن ولىّ شرعى بوده اصل عقد باطل است و محتاج بطلاق نيست و بايد عده نگهدارد و پس
از انقضاء عده مىتواند شوهر كند و اگر نزاع موضوعى در بين است مرافعه شرعيه لازم
است.
س 565
- زنى شخصى را به شوهرى گرفته در حالى كه سالم و بىعيب و معمولى
بوده و بعد به اختلال حواس و جنون اطباقى گرفتار و موجب آزار و اذيت زن شده و
علاوه بر اين نفقه زن را نه خودش و نه پدرش راضى نيستند بپردازند و هم حاضر نيستند
او را طلاق بدهند چون جنون شخص نامبرده بعد از بلوغ واقع شده طبق ولايت حاكم شرع
اجازه مىفرماييد كه زن مزبوره را مطلقه نماييم يا نه.
ج
- در فرض سؤال اگر جنون او طورى باشد كه اوقات نماز را تشخيص ندهد
زوجه اختيار فسخ دارد و حاجت بطلاق ندارد و البته اين اختيار فسخ فورى