- تصرف ناقل مانند بيع و هبه ملحق به تلف است و تغيير اگر به نحوى
باشد كه صدق كند شىء موهوب بعينه باقى نمانده مثل گندم كه آرد شده باشد يا آرد كه
نان شده يا پارچه كه رنگ شده و نحو اينها بحكم تلف است ولى اگر تغييرى باشد كه صدق
كند موهوب بر جاى مانده مانند لباس كه موهوب له آن را پوشيده باشد يا حيوان كه
سوار بر آن شده يا به آن علف و آب داده واهب حق رجوع دارد.
س 356
- هر گاه موهوب له عوض هبه را به واهب بدهد آيا لازم است واهب قبول
كند يا خير و چنانچه قبول كرد آيا هبه لازم مىشود و ديگر واهب نمىتواند به آن چه
بخشيده رجوع كند يا خير و هم چنين موهوب له مىتواند به آن چه كه بعنوان عوض داده
رجوع نمايد يا خير.
ج
- بر واهب قبول عوض هبه واجب نيست ولى اگر قبول كرد هبه لازم مىشود
و نمىتواند به آن چه بخشيده رجوع نمايد ولى عدم جواز رجوع موهوب له به آن چه كه
بعنوان عوض داده مورد اشكال است.
س 357
- در موردى كه واهب حق رجوع دارد هر گاه رجوع كند در حالى كه براى
عين موهوبه نماء منفصلى مانند ميوه و حمل و ولد و شير در پستان بعد از عقد هبه و
قبض، حادث شده باشد اين نما آت متعلق به كيست و اگر عين موهوبه حيوان بوده و چاق
شده حكمش چيست.
ج
- نماآت منفصله مال موهوب له است و به واهب بر نمىگردد و واهب فقط
عين موهوبه را مىتواند پس بگيرد و در موردى كه حيوان موهوب چاق شده واهب حق رجوع
ندارد و مگر اين كه چاقى بسيار كم باشد.
س 358
- در مورد هبه به غير ذى رحم و غير معوضه هر گاه واهب بعد از اين كه
عين موهوبه را به قبض داده از دنيا برود چنانچه عين باقى باشد آيا ورثه او