responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 30

اين طريقت، با فارابى ادامه يافت و دين و فلسفه به عنوان دو سرچشمه ى يك حقيقت معرفى شدند. وى نبى و فيلسوف را با مراتب چهارگانه ى عقل نظرى و ارتباط عقل مستفاد با عقل فعال تفسير و تبيين كرد.

گرايش فلسفى پس از فارابى به ابن سينا رسيد و تا ظهور غزالى ادامه يافت; ولى غزالى با انتقادهاى خود و تأليف «تهافت الفلاسفه» به شدت، فلسفه را مورد حمله قرار داد و تعقل فلسفى را مانع وصول به حقيقت دانست.

فلسفه ستيزى غزالى، ابن رشد اندلسى را به مقابله واداشت و در دفاع از فلسفه ى ارسطويى به تأليف «تهافت التهافت» پرداخت. عرفا نيز با تبيين عقلانى عرفان عملى و تدوين عرفان نظرى، عقل و شهود را آشتى دادند.[43]

ديدگاه هاى رابطه ى عقل و دين

در اين كه عقل در قلمرو دين جايى دارد، شك و ترديدى وجود ندارد; مهم تشخيص و تبيين دامنه ى جايگاه عقل است; زيرا تمام متدينان تلاش مى كنند تا در تعليم نظام دينى و تبيين باورهاى دينى از عقل بهره برند و با فهميدن متعلق، ايمان آورند; پس براى فهم ايمان، ناگزير از عقل بهره مى جوييم; ولى آيا مى توان با عنصر عقل به اعتبار سازى نظام اعتقادات دينى دست يافت؟

در پاسخ به اين پرسش، چهار روى كرد متفاوت مطرح شده است:

1.عقل گرايى حداكثرى

مطابق اين ديدگاه، اثبات همگانى و همه جايى نظام اعتقادات دينى امكان پذير است; و شرط لازم براى ايمان نيز دست يافتن به اين عقل گرايى حداكثرى است.

به نظر مى رسد اين روى كرد گرفتار حداقل دو نقد است:

نقد اول اين است كه بسيارى از انسان ها به جهت مشكلات و گرفتارى هاى زندگى، توان و فرصت تحصيل عقل گرايى حداكثرى را ندارند; زيرا تحصيل علوم عقلى براى افراد پر مشغله و داراى استعدادهاى مختلف ميسّر نيست و با فقدان عقلانيت حداكثرى نيز نمى توان ايمان دين داران را ناديده گرفت و نفى كرد; نقد دوم اين است كه اگر براى اديان به گوهر و صدف يا به وسيله و هدف معتقد باشيم، مى توانيم براى اثبات گوهر دين يعنى اصول اساسى اعتقادى، مانند توحيد و نبوت و معاد، به عقلانيت حداكثرى فتوا دهيم; ولى نسبت به تمام اجزا و اصول و فروع نظام اعتقادى نمى توان چنين ادعايى داشت; زيرا باورهاى خرد گريز ـ نه خرد ستيز ـ در تمام اديان وجود دارند; بنا بر اين، نه تنها عقل گرايى حداكثرى در توجيه ايمان دينى، راه مناسبى نيست; بلكه عملا نيز نمى تواند مورد استفاده قرار گيرد و توصيه به عقلانيت حداكثرى در صدق تمام نظام اعتقادات دينى و باورهاى دينى غير قابل اجراست.

پرسش مهمى در بحث رابطه ى عقل و دين، عقل و ايمان، عقل و وحى يا فلسفه و دين است كه توجه به آن اهميت فوق العاده اى دارد و آن اين است كه چرا هيچ نظام دينى اى وجود ندارد كه با تبيين عقلانى، همه ى عُقَلا را قانع كند، اگر اين نظام ها براهين معتبرى دارند، چرا عده اى به نفى آن ها مى پردازند؟

آيا مى توان ادعا كرد كه منكران، به دقت براهين را بررسى نكرده و يا در فهم آن ها كوتاهى كرده اند و يا اين كه از مقدمات و مبادى علمى كافى برخوردار نبوده اند؟

ولى اين پرسش ها، مشكل ما را حل نمى كند; زيرا با فرض پذيرش موانع مذكور، بايد به مرور زمان، از بد فهمى ها كاسته شود و منكران نسبت به براهين اثبات باورهاى دينى مجاب گردند; البته اين مشكل، تمام نظام هاى فلسفى و علمى را هم شامل مى شود.

شايد سرّ اختلاف ها در اين نكته باشد كه بسيارى از عقل ها، در مقابل نظام هاى دينى و فلسفى و علمى خنثى قرار نمى گيرند; از اين رو در داورى از پيش فرض هاى خود تأثير مى پذيرند و عقل آميخته به پيش فرض ها نيز دچار چالش مى شود.

2.ايمان گرايى

روى كرد دوم، ايمان گرايى (fideism) ناميده مى شود. اين روى كرد بيان گر اين محتواست كه نظام هاى دينى به سنجش و ارزيابى عقلانى در نمى آيند و اصولا ايمان بدون هر گونه استدلال و قرينه ى عقلى تحقق مى يابد.

در ميان متفكران مغرب زمين، پل تيليش (1965 ـ 1886.م) كى يركگارد (1885 ـ 1813.م) ايمان دينى را بدون معيارهاى عقلانى و بيرونى و فارغ از هر گونه استدلال مى پذيرند.

اين ها از ايمان به نوعى جهش تعبير مى كنند; در حالى كه با توجه به انواع و مدل هاى مختلف ايمان، بايد با بيان بيرونى تبيين كنند كه در درون كدام ايمان بايد جست زد؟

نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 30
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست