نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 430
تفسير: تبرئه يوسف از هر گونه اتهام.
تعبيرى كه يوسف براى خواب شاه مصر كرد همانگونه كه گفتيم آن قدر حسابشده و
منطقى بود كه شاه و اطرافيانش را مجذوب خود ساخت. او مىبيند كه يك زندانى ناشناس
بدون انتظار هيچگونه پاداش و توقع مشكل تعبير خواب او را به بهترين وجهى حل كرده
است، و براى آينده نيز برنامه حسابشدهاى ارائه داده.
او اجمالا فهميد كه اين مرد يك غلام زندانى نيست بلكه شخص فوق العادهاى است
كه طى ماجراى مرموزى به زندان افتاده است لذا مشتاق ديدار او شد اما نه آن چنان كه
غرور و كبر سلطنت را كنار بگذارد و خود به ديدار يوسف بشتابد بلكه" دستور داد
كه او را نزد من آوريد" (وَ قالَ
الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ).
" ولى هنگامى كه فرستاده او نزد يوسف آمد به جاى اينكه دست و پاى خود را
گم كند كه بعد از سالها در سياه چال زندان بودن اكنون نسيم آزادى مىوزد به
فرستاده شاه جواب منفى داد و گفت: من از زندان بيرون نمىآيم تا اينكه تو به سوى
صاحب و مالكت باز گردى و از او بپرسى آن زنانى كه در قصر عزيز مصر (وزير تو)
دستهاى خود را بريدند به چه دليل بود"؟ (فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ
فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَ).
او نمىخواست به سادگى از زندان آزاد شود و ننگ عفو شاه را بپذيرد، او
نمىخواست پس از آزادى به صورت يك مجرم يا لا اقل يك متهم كه مشمول عفو شاه شده
است زندگى كند. او مىخواست نخست در باره علت زندانى شدنش تحقيق شود و بى گناهى و
پاكدامنيش كاملا به ثبوت رسد، و پس از تبرئه سر بلند آزاد گردد. و در ضمن آلودگى
سازمان حكومت مصر را نيز ثابت كند كه در دربار وزيرش چه مىگذرد؟.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 430