نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 415
پروردگار من!.
گفت چه كسى مهر تو را آن چنان در دل پدر افكند؟ گفت: پروردگار من.
گفت چه كسى قافله را به سراغ تو فرستاد، تا از چاه نجاتت دهند؟ گفت:
پروردگار من.
گفت چه كسى سنگ را (كه از فراز چاه افكنده بودند) از تو دور كرد؟
گفت پروردگار من:
گفت چه كسى تو را از چاه رهايى بخشيد؟ گفت: پروردگار من.
گفت چه كسى مكر و حيله زنان مصر را از تو دور ساخت؟ گفت پروردگار من! در اينجا
جبرئيل چنين گفت: پروردگارت مىگويد چه چيز سبب شد كه حاجتت را بنزد مخلوق بردى، و
نزد من نياوردى؟ و به همين جهت بايد چند سال در زندان بمانى [1]
نكتهها:
1- زندان كانون ارشاد يا دانشگاه فساد.
زندان تاريخچه بسيار دردناك و غمانگيزى در جهان دارد. بدترين جنايتكاران و
بهترين انسانها هر دو به زندان افتادهاند، به همين دليل زندان هميشه كانونى بوده
است براى بهترين درسهاى سازندگى و يا بدترين بد آموزيها.
در زندانهايى كه تبهكاران دور هم جمع مىشوند در حقيقت يك آموزشگاه عالى فساد
تشكيل مىشود، در اين زندانها نقشههاى تخريبى را مبادله مىكنند و تجربياتشان را
در اختيار يكديگر مىگذارند و هر تبهكارى در واقع درس اختصاصى خود را به ديگران
مىآموزد، به همين دليل پس از آزادى از زندان بهتر و ماهرتر از گذشته به جنايات
خود ادامه مىدهند، آنهم با حفظ وحدت و تشكل جديد، مگر