نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 374
تكانى خورد و گفت: تو كه از يك بت بىعقل و شعور و فاقد حس و تشخيص، شرم دارى،
چگونه ممكن است من از پروردگارم كه همه چيز را مىداند و از همه خفايا و خلوتگاهها
با خبر است، شرم و حيا نكنم؟.
اين احساس، توان و نيروى تازهاى به يوسف بخشيد و او را در مبارزه شديدى كه در
اعماق جانش ميان غريزه و عقل بود كمك كرد، تا بتواند امواج سركش غريزه را عقب
براند [1] در عين
حال هيچ مانعى ندارد كه تمام اين معانى يك جا منظور باشد زيرا در مفهوم عام"
برهان" همه جمع است، و در آيات قرآن و روايات، كلمه" برهان" به
بسيارى از معانى فوق اطلاق شده است.
اما روايات بىمدركى كه بعضى از مفسران نقل كردهاند كه مىگويد يوسف تصميمش
را بر گناه گرفته بود كه ناگهان در يك حالت مكاشفه جبرئيل يا يعقوب را مشاهده كرد،
كه انگشت خود را با دندان مىگزيد، يوسف اين منظره را ديد و عقب نشينى كرد،
اينگونه روايات كه هيچ سند معتبرى ندارد، به روايات اسرائيلى ميماند كه زائيده
مغزهاى انسانهاى كوتاه فكرى است كه هرگز مقام انبياء را درك نكردهاند.
***
اكنون به تفسير بقيه آيه توجه كنيد: قرآن مجيد مىگويد" ما اين چنين
برهان خويش را به يوسف نشان داديم، تا بدى و فحشاء را از او دور سازيم" (كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ).
" چرا كه او از بندگان برگزيده و با اخلاص ما بود" (إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ).
اشاره به اينكه اگر ما امداد غيبى و كمك معنوى را بيارى او فرستاديم، تا
[1] نور الثقلين جلد 2 صفحه 422 و
تفسير قرطبى صفحه 3398 جلد پنجم.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 374