نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 348
2- دعاى گيراى يوسف!
در روايات اهل بيت ع و در طرق اهل تسنن مىخوانيم: هنگامى كه يوسف در قعر چاه
قرار گرفت، اميدش از همه جا قطع و تمام توجه او به ذات پاك خدا شد، با خداى خود
مناجات مىكرد و به تعليم جبرئيل راز و نيازهايى داشت، كه در روايات به عبارات
مختلفى نقل شده است.
در روايتى مىخوانيم با خدا چنين مناجات كرد:
اللهم يا مونس كل غريب و يا صاحب كل وحيد و يا ملجا كل خائف و يا كاشف كل كربة
و يا عالم كل نجوى و يا منتهى كل شكوى و يا حاضر كل ملاء يا حى يا قيوم اسئلك ان
تقذف رجائك فى قلبى حتى لا يكون لى هم و لا شغل غيرك و ان تجعل لى من امرى فرجا و
مخرجا انك على كل شىء قدير.
.:" بار پروردگارا! اى آنكه مونس هر غريب و يار تنهايانى، اى كسى كه
پناهگاه هر ترسان، و بر طرف كننده هر غم و اندوه، و آگاه از هر نجوى، و آخرين اميد
هر شكايت كننده و حاضر در هر جمع و گروهى، اى حى و اى قيوم! از تو مىخواهم كه
اميدت را در قلب من بيفكنى، تا هيچ فكرى جز تو نداشته باشم، و از تو مىخواهم كه
از اين مشكل بزرگ، فرج و راه نجاتى، براى من فراهم كنى كه تو بر هر چيز
توانايى".
جالب اينكه در ذيل اين حديث مىخوانيم، فرشتگان صداى يوسف را شنيدند و عرض
كردند:
الهنا نسمع صوتا و دعاء: الصوت صوت صبى و الدعاء دعاء نبى!
:" پروردگارا! ما صدا و دعائى مىشنويم، آواز، آواز كودك است، اما دعا،
دعاى پيامبرى است"! [1] اين نكته نيز قابل توجه است هنگامى كه يوسف را برادران در چاه افكندند