نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 295
كارهايى همچون دريدن جامه و نوحه گرى و پلاس به كمر بستن كه علامت عزادارى
مخصوص بود خوددارى كند.
بهر حال بعد از اسلام نيز اين داستان در نوشتههاى مورخين شرق و غرب گاهى با
شاخ و برگهاى اضافى آمده است در شعر فارسى نخستين قصه يوسف و زليخا را به فردوسى
نسبت ميدهند و پس از او يوسف و زليخاى شهاب الدين عمعق و مسعودى قمى است و بعد از
او، يوسف و زليخاى عبد الرحمن جامى شاعر معروف قرن نهم است [1]
5- چرا بر خلاف سرگذشتهاى ساير انبياء داستان يوسف يك جا بيان شده است؟
- يكى از ويژگيهاى داستان يوسف اين است كه همه آن يك جا بيان شده، بخلاف
سرگذشت ساير پيامبران كه بصورت بخشهاى جداگانه در سورههاى مختلف قرآن پخش گرديده
است.
اين ويژگى به اين دليل است كه تفكيك فرازهاى اين داستان با توجه به وضع خاصى
كه دارد پيوند اساسى آن را از هم مىبرد، و براى نتيجهگيرى كامل همه بايد يك جا
ذكر شود، فى المثل داستان خوب يوسف و تعبيرى كه پدر براى آن ذكر كرد كه در آغاز
اين سوره آمده بدون ذكر پايان داستان مفهومى ندارد.
لذا در اواخر اين سوره مىخوانيم، هنگامى كه يعقوب و برادران يوسف به مصر
آمدند و در برابر مقام پر عظمت او خضوع كردند، يوسف رو به پدر كرد و گفت: يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ
جَعَلَها رَبِّي حَقًّا:" پدرم! اين تاويل
همان خوابى است كه در آغاز ديدم خداوند آن را به واقعيت پيوست" (آيه 100).