نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 45
و از آن
بالاتر" آنها تصميم خطرناكى داشتند كه به آن نرسيدند" (وَ
هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا).
اين تصميم
ممكن است اشاره به همان داستان توطئه براى نابودى پيامبر در" ليلة
العقبة" بوده باشد كه شرح آن در شان نزول گذشت، و يا اشاره به تمام كارها و
فعاليتهايى است كه براى به هم ريختن سازمان جامعه اسلامى، و توليد فساد و نفاق و
شكاف، انجام مىدادند، كه هرگز به هدف نهايى منتهى نشد.
قابل توجه
اينكه هوشيارى مسلمين در حوادث مختلف سبب مىشد كه منافقان و نقشههاى آنها شناخته
شوند، مسلمانان همواره در كمين آنها بودند تا اگر سخنى از آنها بشنوند، براى پيشگيرى
و اقدام لازم، به پيامبر گزارش دهند، اين بيدارى و اقدام به موقع و به دنبال آن
نزول آيات، و تصديق خداوند، موجب رسوايى منافقان و خنثى شدن توطئههاى آنها مىشد.
در جمله بعد
براى اينكه زشتى و وقاحت فعاليتهاى منافقان و نمكنشناسى آنها كاملا آشكار شود اضافه
مىكند: آنها در واقع خلافى از پيامبر نديده بودند و هيچ لطمهاى از ناحيه اسلام
بر آنان وارد نشده بود، بلكه به عكس در پرتو حكومت اسلام به انواع نعمتهاى مادى و
معنوى رسيده بودند، بنا بر اين" آنها در حقيقت انتقام نعمتهايى را مىكشيدند
كه خداوند و پيامبر با فضل و كرم خود تا سرحد استغنا به آنها داده بودند" (وَ
ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ)
[1] شك نيست كه بىنياز ساختن و رفع احتياجاتشان در پرتو فضل پروردگار و
خدمات پيامبر چيزى نبود كه بخواهد انتقام آن را بگيرند، بلكه جاى حقشناسى و
سپاسگزارى داشت، اما اين حق ناشناسان زشت سيرت خدمت و نعمت را با جنايت پاسخ
گفتند. و اين تعبير زيبا و رسايى است كه در بسيارى از گفتهها و نوشتهها
[1] قابل توجه اينكه در جمله بالا با اينكه سخن
از" فضل خدا و پيامبر" به ميان آمده ضمير در" من فضله" به
صورت مفرد ذكر شده، نه تثنيه، سبب اين تعبير همان است كه در چند آيه قبل اشاره
كرديم كه اين گونه تعبيرها براى اثبات حقيقت توحيد، و اينكه همه كارها به دست
خداست، و اگر پيامبر كارى مىكند به فرمان او است و از اراده او جدا نيست مىباشد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 45