نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 213
بندهاى
بخشيده از او نمىگيرد مگر اينكه گناهى كند كه به خاطر آن مستحق سلب آن نعمت
شود". [1] در حديث ديگرى از آن امام ع مىخوانيم:"
خداوند پيامبرى را مامور كرد كه اين سخن را به قوم خود بگويد كه هيچ جمعيت و گروهى
كه در پرتو اطاعت من در خوشى و آسايش بودهاند از آنچه موجب رضايت من است تغيير
حالت ندادهاند مگر اينكه من هم آنها را از آنچه دوست مىدارند به آنچه ناخوش
دارند تغيير حال دادهام، و هر گروه و خانوادهاى كه به خاطر معصيت گرفتار ناراحتى
بودهاند، سپس از آنچه موجب عدم رضايت من است تغيير موضع دادهاند من هم آنها را
به آنچه دوست دارند رسانده و تغيير موضع دادهام" [2]
***
2- جبر سرنوشت و جبر تاريخ و ساير جبرها ممنوع!
موضوع مهم
ديگرى كه از آيات فوق به روشنى استفاده مىشود اين است كه انسان سرنوشت خاصى كه از
پيش تعيين شده باشد ندارد و تحت تاثير" جبر تاريخ" و" جبر
زمان" و" محيط" نيست، بلكه عامل سازنده تاريخ و زندگى انسان
دگرگونىهايى است كه در روش و اخلاق و فكر و روح او به اراده خودش پيدا مىشود.
بنا بر اين
آنها كه معتقد به قضا و قدر جبرى هستند و مىگويند همه حوادث به خواست اجبارى
پروردگار است با آيه فوق محكوم مىشوند، و همچنين جبر مادى كه انسان را بازيچه دست
غرائز تغييرناپذير و اصل وراثت مىداند، و يا جبر محيط كه او را محكوم چگونگى
اوضاع اقتصادى و شرائط توليد مىداند از نظر مكتب اسلام و قرآن بى ارزش و نادرست
است، انسان آزاد است و سرنوشت خود را به دست خويش مىسازد.
انسان- با
توجه به اصلى كه در آيات فوق خوانديم- زمام سرنوشت و
[1] و [2] اصول كافى طبق نقل تفسير نور الثقلين
جلد 2 صفحه 163
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 213